2777
2789

من ۲۱ سالمه و ازدواج کردم و بچه دارم دوستمم ۲۱ سالشه و ازدواج کرده ما دو تا از بچه گی دوست بودیم همسایه بودیم ازدواج کردیم رفت و آمد خانوادگی داشتیم طوری صمیمی بودیم که هر روز حداقل ۱۰ بار با هم تلفنی حرف میزدیم و بعضی شبا پیش هم میخوابیدیم و رفت و آمد زیاد داشتیم الان دعوامون شده من وسط دعوا بهش گفتم دهنت و ببند و مثلا خفه شو از اینا که قبلا ما حرفای خیلی بدتری به عنوان خنده و شوخی برا هم تعریف میکردیم الان ناراحته و حالش بد شده و رفته دکتر که من بهش گفتم دهنتو ببند وسط دعوا 

شما بگید واقعا بین دوتا دوست صمیمی این حرف خیلی بده و زشته

وای عزیزم توقع نداشته

یه هدیه بخر و برو پیشش

 ای شاه نور و چلچراغ🌸آقوی آقام یا شاهچراغ🌸یِه کِش دیگه جارُم بزن🌸بُکُن صِدام یا شاهچراغ 🌸از در بگی بُو پا میام 🌸ازدار بگی بُو پر میام🌸می‌خوام به پابوست بیام 🌸با سر میام یا شاهچراغ 🌸بستت منم، خستت منم🌸پابند گلدستت منم🌸زنجیر عشقت همه جو🌸بسته به پام یاشاهچراغ #تسلیت_شاهچراغم🏴تسلیت آقا جانم.  اللّهُمّ صَّلِ عِلی السَیِّدِالسَّاداتِ الأعاظِمِ، أحمَدَ بنِ موُسَی الکاظِمِ، الشَّهیِدِ المَظلُومِ، الَّذِی کانَ کَریماً جلیلاً وَرِعاً، وَ کانَ أُبُوه عَلَیهِ السَّلامُ یُحِبُّهُ وَ یُقَدِّمُهُ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بنِ مُوسَی الکاظِمِ العَابِدِ الزَّاهِدِ وَ صَلِ عَلی حُسَینِ بنِ مُوسَی الکاظِمِ الَّذِی قُتِلَ مَظلُوماً کَأفضَلِ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِن أولِیائِکَهر که با آل علی درافتاد، ورافتاد🚩 به دل دارم شوق روی تو را، عطر و بوی تو را ای حبیب من، به عشق لیلا شدم مجنون، مرا با دوری مکن دلخون، یوسف زهرا،اباصالح العجل اقا💔مرا تاب انتظارم نیست، دگر آرام و قرارم نیست، یوسف زهرا، اباصالح العجل اقا💔ببین از غم گریه سر دادم، عزیز دل بشنو فریادم،یوسف زهرا،اباصالح العجل اقا💔

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

من از این ناراحت بودم که هر چی بین ما بوده و هر خوبی و بدی یا دعوا هامون رو میرفت واسه مامانش و باباش و خاله و عمه و دختر عمه تعریف می‌کرد  و حتی دم خونه مامانم مامانش رفته بود باباش جلو بابامو گرفته بود خودش میخواست بره خونه مادرشوهرم از من بد بگه بعد ما منطقه کوچیکی هستیم و این حرفا زود پخش میشه بعد من اعتراض کردم چرا هر چی بین ما هست و به کسی و میگی و اونا هم به یه کسایه دیگه میگن گفت ما مدلمونه و اخلاقمون همینطوره منم گفتم دهنتو ببند 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792