میتونم ساعتابشینم خیره شم به یه دیوار قدیمی کثیف اما انگارنه انگار که جلو رومه،چون من اونو نمیبینم ...
آره من تورو میبینم !
تورو میبینم و لذت میبرم،و انگار نه انگار جلوم یه دیواره
من تورو میبینم نه تنها بین وقتایی که بیکارو کلافم
من تورو میبینم تو تمام لحظاتم!
هرجاخسته شدم یه لحظه چشامو بستم صورتتو دیدم بعدش خوب شدم!
میدونی حتی به خودم فرصت دلتنگی برای تویی که هنوز ندیدمت رو ندادم،فقط حست میکنم!
حست میکنم و گاهی میخندم و گاهی رنج میکشم!
و بیشتر از قبل حست میکنم ...
و این همیشه ادامه داره ...
من تورو تو ذهنم،تو وجودم حک کردم و دارمت ...