برادرمو اردیبهشت از دست دادم بخاطر سرطان ، مجرد بود ۲۸ سالش بود خیلی مهربون و فرشته بود
چطور به زندگی ادامه بدم ، مثل جسد شدم ، نمیتونم هیچ کاری انجام بدم ، بخاطر پدرمادرم باید به خودم بیام ولی نمیتونم یادش ، جای خالیش ، فکرش دیوونه ام میکنه
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
آه از غمی که تازه شود باغمی دیگر 😭😭😭 خدایا صبر بده به ما زمانی که لا نعلم الا خیرا دیگر رو با بغض و گریه میشنویم،زمانی که دیگر ابراهیمی پشت سر نیست😭 تعریف میکنه ،میگه رفتم سر قبر دیدم هی داره با خودش میگه مادر کاش به جای تو من رو میزدن و گریه میکرد،مادره دیگه.....(مادر شهید آرمان علی وردی)
تا زمانی که انسان های در قلبم هستن و خاطراتشون رو در یاد دارم،جاودان هستن
و الان اینو بدون که برادرت هنوز زنده هست
چون در وجود تو زندست
همین کافیه که بدونی کنارته
اما گذشته اون روزا،گذشته اون شبا...حالا دنیا اینجوریه،اینجوری که تو هم باید تموم بشی برام.از فردا طرفای ظهر پرنده میشم،تموم میشم...اگر قراره دوستت نداشته باشم چه کاریه که بمونم تو این دنیا.من پرنده میشم،تو شاه ماهی...من تموم میشم،تو شروع.خوشبحال دنیا که تورو داره طفلک من،که ندارمت...اما طوری نیست،فقط۳۷ ثانیه طول میکشه تا تموم بشه نداشتنت
آه از غمی که تازه شود باغمی دیگر 😭😭😭 خدایا صبر بده به ما زمانی که لا نعلم الا خیرا دیگر رو با بغض و گریه میشنویم،زمانی که دیگر ابراهیمی پشت سر نیست😭 تعریف میکنه ،میگه رفتم سر قبر دیدم هی داره با خودش میگه مادر کاش به جای تو من رو میزدن و گریه میکرد،مادره دیگه.....(مادر شهید آرمان علی وردی)
سلام عزیزم، خدا رحمتش کنه.. اره منم داداش ۱۹ ساله از دست دادم.😔 دقیقا میفهمم چی میگی، و سختتر از اون اینه که قبلش پدرمو از دست دادم و هرروز سختیِ تحمل این داغ رو واسه مادرم دارم میبینم.
هر پرهیزکار گذشته ای دارد ،و هر گناهکار آینده ای ... پس، قضاوت نکن🤫🚫👩🦯