2777
2789
عنوان

درد و دل مهمونم

251 بازدید | 16 پست

من خونم جاییه که خیلی مهمون دارم بنا به دلایلی

امروز با یکی از همون مهمونا نشسته بودیم گفت شوهرم کارش جوریه که بیشتر مراجعاتش خانم هستن میگفت جوری شوهرم با خانما راحته با من نیست میگفت بعد از ظهر میرم کمک شوهرم البته اون موقع مراجعه نداره شاید در حد یکی دو نفر ولی میگه انقد اعصابم خورد میشه برای برخوردش یا بیرون جور رفتار میکنه همش چشم به خانماست میگه اصلا از من حیا نمیکنه اونقد با اونا راحت برخورد میکنه بنظرتون چیکار کنه میگه میخوام طلاق بگیرم ولی جای ندارم 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ذات مرد همین یکی نشون میده یکی نمیده ، اگه براش سخت این رفتار آقا طلاق بگیره

میگه همیشه گریه میکنم مگه من چی کم دارم خدایی خیلی سرتره از شوهره

بعد طلاق جای نداره و گرنه خودشم میگه 

طلاق بگیره کجا بره چیکار کنه

اگه حمایت نمیشه طلاق اشتباهه

ولی باید به فکر باشه به هر حیله ای هست باید به اسم خودش اموالی داشته باشه که اگه اوضاع بدتر شد حداقل بتونه زندگی خودشو مدیریت کنه

 هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزار تر    
طلاق بگیره کجا بره چیکار کنهاگه حمایت نمیشه طلاق اشتباههولی باید به فکر باشه به هر حیله ای هست باید ...

همون بعد طلاق چیکار کنه کسی رو نداره حمایت کنه پدر و مادر نداره 

مرده نمیزنه بنام هیچی

همون بعد طلاق چیکار کنه کسی رو نداره حمایت کنه پدر و مادر نداره مرده نمیزنه بنام هیچی

خودش کار پیدا کنه حداقل

درآمد کمی هم داشته باشه میتونه حداقل هایی رو برای خودش فراهم کنه

اگه به امید شوهرش بشینه که به هییییچ جا نمیرسه

یه وقت به خودش میاد میبینه فقط بخاطر غذا و جای خواب داره شوهرشو تحمل میکنه

ولی استقلال مالی اعتماد به نفسشو زیاد میکنه

بهش جرات تصمیم گیری میده

 هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزار تر    
خودش کار پیدا کنه حداقلدرآمد کمی هم داشته باشه میتونه حداقل هایی رو برای خودش فراهم کنهاگه به امید ش ...

ممنون بهش میگم چون فکر نکنم شوهر اجازه کار بده واسه همین نگفتم 

چه خوب گفتین بخاطر یه سرپناه تحمل این همه تحقیری

ممنون بهش میگم چون فکر نکنم شوهر اجازه کار بده واسه همین نگفتم چه خوب گفتین بخاطر یه سرپناه تحمل این ...

یه سری خانوما خیلی مظلومن 

توی سن کم بدون هیچ آموزشی شوهرشون میدن

هیچ حمایتی هم نمیکنن ازش نه هنری نه حرفه ای...

بعدشم که با مشکلات روبه رو میشن هیچ راهی جز تحمل نمیبینن

خانواده ها سر زندگی دخترشون قمار میکنن 

دختر طفل معصوم فقط باید شانس داشته باشه تا شوهرش خوب از آب دربیاد وگرنه تا ابد گرفتار میشه

 هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزار تر    
یه سری خانوما خیلی مظلومن توی سن کم بدون هیچ آموزشی شوهرشون میدنهیچ حمایتی هم نمیکنن ازش نه هنری نه ...

ایشون خیلی خانم خانم به تمام معنا

خانواده اش تقصیر نداره حتی مخالف ازدواجش بودن 

ولی شد

میگم یجور اعتماد به نفسم اومده پایین قبلا کاری که میکردم الان نمیتونم میگه بعضی وقتا میگم یعنی من اون کار رو میکردم 

میگه همیشه گریه میکنم مگه من چی کم دارم خدایی خیلی سرتره از شوهرهبعد طلاق جای نداره و گرنه خودشم میگ ...

مهریه شو کامل بگیر ، تو زندگی باید سلیطه و زرنگ باشی وگرنه به تحصیلات و خوشگلی نیست میدونی چرا چون الان همه این دو تا رو دارند چه پسر چه دختر ، فقط اونی تو زندگی مشترک برنده ست که یکی باشه مثل طرف مقابلش نه کمتر نه بیشتر اون وقت حساب کار دست طرف میاد و خیلی از رفتارهاشو تغییر میده ، زن بساز و آروم و .... با این جور مردها یعنی مردن اون خانم به مرور زمان

مهریه شو کامل بگیر ، تو زندگی باید سلیطه و زرنگ باشی وگرنه به تحصیلات و خوشگلی نیست میدونی چرا چون ا ...

بعد از طلاق میترسه چون تو یه روستایی هستن که چی بگم 

آفرین حتی از جذبه حرفتون هم خوش اومد 

شوهرش خیلی خیلی بداخلاقه خیلی البته فقط طفلی فقط با این بداخلاق با بقیه خانماها راحت راحت هر چی میگه دعوا میکنه یا بهش چشم غوره میره اعتماد به نفس دختره رو ازش گرفته 


بعد از طلاق میترسه چون تو یه روستایی هستن که چی بگم آفرین حتی از جذبه حرفتون هم خوش اومد شوهرش خیلی ...

پس بهش بگو رو خودش تمرکز کنه بره کلاسهای فن بیان یا یه کلاس آموزشی بره یا باشگاه خیلی  مهم  تو جامعه و با مردم بیشتری ارتباط بگیره ،این جوری  متوجه میشه جامعه اونقدر ترسناک نیست که کل زندگی شو تو یه مرد خلاصه کنه ، آروم آروم اون اعتماد به نفسش بر میگرده قول میدم ، یه حسی بهم میگه کل روز یا تو خونه ست یا کلا تو خودش 

پس بهش بگو رو خودش تمرکز کنه بره کلاسهای فن بیان یا یه کلاس آموزشی بره یا باشگاه خیلی مهم تو جامعه ...

نمیدونم اونجا همچین کلاسایی هست یا نه بهش میگم آره میگه اکثرا خونه ام یا چند ساعت برم پیش شوهرم همین 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز