توروخدا شما بگین من چیکار کنم،یه نوزاد ۶ ماهه دارم هر وخت پیش خودمه قلقش دستمه میدونم کی شیر بهش بدم کی بخابونم چه وقت چی میخاد پیش خودم امن و امانه همه چیز دان نیستم ولی خیلی کنجکاو و اهل مطالعم یه سوال داشته باشم از صدجا میپرسم بخاطر همین خیلی چیزا میدونم از بچه داری حتی خیلی بیشتر از بزرگترا ولی مادرشوهرم و اینا هیچگونه ارزشی ب ای مادریم قاعل نیستن به بهانه های مختلف میاد پیش نوش ،گشنشه میگه ن شیر نده سر دلش پره به خدا ۴۵ روزش بود یه دفه خودش داد میزد مه ممه! خوابش میاد میگه ن بزار خسته بشه درصورتی که دیر بخابونیش خوابوندش میشه فاجعه هرچی دید میکنه تو حلقش بد دل درد میشه میگه تو قطرشو سروخت ندادی درو باز میزاره پشه میاد تو شب نمیزاره بزارم زیر پشه بند ،خروپف میکنه بچه بیدار میشه جیغ میزنه سریع باید بلندش کنی ولی این خودشو میچسپونه بش نمیزاره بلدم نیست ارومش کنه هی میگه دلش درد میکنه و فلان خلاصه روانی شدم شما بگین من چ خاکی تو سرم بگیرم از دست اینا یعنی دختر مجردشون میخاد بچه داری به من یاد بده از بس تو گوش شوهرم خوندم اونروز بچه گریه میکرد میگفت بلدی بخوابونیش؟ کورن نمیبینن بچه پیش مادر ش راحته فک کردن اونا نیستن خورزو خان میاد به نوزاد میرسه
بچه ۴۵روزش بود میگفت ممه؟
بهش توجه نکن بگو مامان خودم میدونم الان گرسنه هست الان باید بخوابه
اوف اوف خدا صبرت بده. امیدوارم من بچه دار شدم از این دخالتا نکنن بزرگترا.
بگو خودم بلدم خودم میدونم
چاربار اینطوری بگی بهش برمیخوره دیگه نمیاد راحتی
عزیزم درکت میکنم .امان از دست اینا که سواد عاطفی ندارن .بچه با بچه فرق داره هر مادری قلق بچه خودش می‌دونه بنظرم یبار درست و حسابی با شوهرت حرف بزن آنقدر خودت اذیت نکن
واییی منم عصبی شدم از اینایی ک گفتی چقدر پررو اند
بگیر بغل اصلا زمین نزار که واست تکلیف تعیین کنن
سنت کمه، هنوز جدی نمیگیرنت و فکر میکنن یچه ای
باید خودتو بهشون ثابت کنی 😐 گرفتی چی میگم 😁
ببین من بدجنس نیستم ولی چون تو داری اذیت میشی و هیچ راهی هم وجود نداره همین یه راهکار رو برات دارم. سر یه موضوعی که بچه ت اذیت شد دعوا راه بنداز و بچه تو ببر دکتر و بگو دکتر گفت این چه کار اشتباهی بود کردین؟ منم به دکتره گفتم مادرشوهرم اصرار کرد. بگو دکتره هم گفت ای بابا قدیمی ها اگه بچه داری بلد بودن که انقدر بچه هاشون نمیمردن توی بچگی... خواهشا بذارید من کار خودمو کنم و آرامشمو به هم نریزید... یه چی بگو بهش بر بخوره نیاد دیگه...ببین به چی حساسه همونو بگو پاشو ببر
یکبار گوش شوهرتو بکش و محکم روی ماد شوهرت وایسا تا حساب کار دستش بیاد .
از من گفتن بود اگه الان نتونی کنترل کنی این وضع تا بزرگ میشه تو تربیتش هم دخالت میکنن
