سلام عزیزمممنون که وقت گذاشتی عزیزم به اونا زنگ زدم مشاورشون توی استان گفت زنگ بزن ب مرکز حتما میان دنبالت و کمکت میکنن
من زنگ زدم و دوسه جا تا شماره مرکز رو توی شهرمون پیدا کردم
زنگ زدم ب خانومه گفتم نمیتونم بیام بیرون شما بیایید دنبالم گفت خانوم لقمه رو آماده میگی بیارین بذارین دهنم نشستی میخوای مشکلت حل بشه خیلی برخوردشو دوس نداشتم گفتم چکارکنم گفت بیا اینجا با مدیر اینجا صحبت کن برات کاری کنن حالمو نگم برات من عصبی ک میشم معدم درد میگیره مهدم عصبیه با اون حال بچه خواب بود زدم بیرون ب دوستم زنگ زدم گفتم از ترس دارم میمیرم همه چی ول کردم دارم میرم اگه کمکم کنن تمومه رفتم اونجا همه چیو تعریف کردم زنه گفت زنگ بزنم شوهرت بیاد؟گفتم نه اصلا نمیدونه ک اومدم
گفت باشه چکارکنم برات گفتم من جا ندارم اجازه بدین تو مرکزتون بمونم و کارای طلاق رو بکنم گفت کی بهت گفته ما طلاقتو میگیریم هیچکس نمیتونه تورو طلاق بده یکم برو ب شوهرت محبت کن یکم خودتو نشونش بده منم گریه کردم گفتم اگه میدونستم نمیومدم الان اگه برم اون خونه باشه حتما میکشتم گفت بشین حرف بزنیم گفتم میتونی کاری برام بکنی بمونم دیدم داره نگام میکنه گفتم ببخشید من دیرم شده زدم بیرون تاکثی دربست گرفتم برگشتم خونه خداروشکر نیومده بود و نفهمید فقط از استرس و عصبانیت معده درد داشتم زنگ زدم گفتم حالم بده اومد خونه ناهار خرید اورد یکم باهام حرف زد بهتر شدم
اسمم و اینا رو نوشتم اونجا یبارم همسایه زنگ زده بود اومده بودن
یکسال پیش
اما اینم بگم من نگفتم انحراف جنسیتی داره گفتم کتک میزنه گیر میده و ...
زنه احمق بهم میگه شوهر منم منو کتک میزنه بعدم میاد با رابطه جن.سی میخواد معذرت بخواد دیدم این خودش مریقه😕😑