بچه ها من چند بار تا حالا شکست عشقی خوردم
هرکدومم به بدترین شکل ممکن در نوع خودش
احساس ادمی رو دارم که انگار چند بار ازدواج کرده و طلاق گرفته اونم به بدترین شکل ممکن
بنظرتون من قویم ؟
احساس میکنم افسرده ترین ادم روی زمینم
و بدشانس ترین ادم ... یه چیزی بهم بگو دلم رو گرم کن ...
دلم گرفته ...
انقدر از پسر ضربه دیدم ...
یکیش ادمی بود که میپرستیدمش کلی ازم پول تیغید و بعدا فهمیدم با چهار پنج نفر همزمان بوده کلی بهم فحش داد و بهم تهمتم زد و گفت دیوونم و...
یکیش مریض بود هی عذابم میداد منو میکشوند سمت خودش بعد پسم میزد بعد لذت میبرد یا بهم عذاب وجدان الکی میداد خودم رو مقصر بدونم بعد هی معذرت خواهی کنم ازش بعد عذابم بده بعده ها خودش اعتراف کرد از قصد میکرده
یکیش منو یه جوری بازی داد و مغزم رو شستشو داد که اره ازاد باش وابسته نباش نباید کسی رو مالک خودت بدونی و... بعد یجوری باهام رفتار میکرد که انگار با همه هست و نیست ... هرروز عذاب میکشیدم ولی یجوری مغزم رو شستشو داده بود فکر میکردم اون خوبه من رفتارم اشتباهه
یکیش عاشقش بودم اونم منو دوست داشت خانواده ها نذاشتن و بعدا مجبور بودم هی با دوست دخترش ببینمشش و تحمل کنم
یکی دیگه به زور باهام دوست شد منو عاشق خودش کرد بعدا هی گفت نه تو اینجات کجه اونجات راسته خودتو اینجوری کن خودتو اونجوری کن منم دوسش داشتم هرروز به سلیقه ی اون رفتار میکردم و اون هی بازیم میداد و بهم خیانت میکرد و...
یکی دیگه عاشق هم بودیم از هم دور بودیم هی نشد بهم نزدیک بشیم و اخرشم دوستانه جدا شدیم و شاهد دیدن زندگیش از دور شدم و عذاب کشیدم ...
یکی دیگه بود از دوستای دوستام بود اشنا شدیم وسط دوستی فهمیدم این عاشق دوستم بوده و با اون چت میکرد بهش میگفت من تورو دوست دارم و... در صورتی که به منم میگفت عاشقتم ...
خیانتای بد دیدم ... خیلی بد ...
حتی یکیشون منو با دوستاش دوست کرد بعدا فهمیدم یکی از دوستاش همون دوست دختر دومش بوده بعد من با دختره دوست شده بودم تعریفشو پیش دوست پسرمم میکردم ...
یا یکیشون به دوست خانوادگیشون شک داشتم هی به من میگفت دیوونه شدی این دوستمه بعدا فهمیدم دوست دخترش بود و... بعد از جدایی باهم بودن من میدیدمشون و...
خلاصه هرچی بدبیاری و بدیه من تو دوستیام دیدم
هرچی که فکرشو بکنی ...
من حتی بعضی وقتا به خودم میگم من اصلا چجوری زندم هنوز ؟
برای هرکدومشون مدت ها افسرده بودم
شبانه روز گریه کردم و...
خلاصه همشون اولش عاشقم بودن و بارها برام تلاش کردن و خودشو پاره کردن برام و با هزار منت قبول کردم باهاشون باشم بعد اوایل دوستشون نداشتم هی تلاش کردن بعد که بهشون علاقه مند شدم هی بازی دراوردن همشون یا خیانت کردن به بدترین شکل ممکن یا دروغاشون رو شد یا اذیتم کردن یا ...
الانم سنم بالا رفته و هیچکس رو ندارم
بچه ها من چرا انقدر بد میارم ؟
اشکال کار من کجاست ؟
چرا انقدر من بدبختم؟
دخترای دورم رو میبینم که هرکدوم یه عشق دارن یکی هست عاشقشونه و باهاش ازدواج کردن ... ولی من چی؟
خیلی دلم شکسته ...
من به هیچکس بدی نکردم
به هیچکس خیانت نکردم
برای همشون همیشه خوب بودم
ولی ... خیلی دلم گرفته