خجالت اور ترین صحنه ای که تو خونه دیگران دیدی چی بوده؟😅 صفحه 4

mahshiiiiidd

مدیر استارتر

عضویت: 1401/02/03

تعداد پست: 1780

یبار پسر عمم تو دستشویی بود کارشو انجام می‌داد نمیدونستم کسی دستشوییه درو باز کردم ک.ونشو دیدم ...

واااای ترکیدم

فقط اونکه میگی داشت زور میزد

عالی بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

دل را سر شوقی اگرم بود، تمام شد...

1401/03/03

|

20:23

2 نفر لایک کرده اند ...

saabooli

عضویت: 1398/04/12

تعداد پست: 3475

بخدا آره همش میگفت چرا نوشابه گرفتی 😐😐😐😐

شاید منظورش این بوده دلستر یا دوغ میگرفتی

1401/03/03

|

20:24

1 نفر لایک کرده اند ...

دیاپکین

عضویت: 1401/02/28

تعداد پست: 21699

خونه قبلیمون هم از پانسیون همه خونه ها به هم وصل بود ی شب ی ساختمون صدای رابطه شنیدن

من شیفته خوشی های ساده ام ان ها اخرین پناه جان های محزون اند ☘️ ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم.بگذار بگویند غیرمنطقی یا غیراجتماعی هستیم؛ اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم ؛ چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند

1401/03/03

|

20:24

1 نفر لایک کرده اند ...

dixieyeidg367

عضویت: 1399/12/29

تعداد پست: 842

من هرووقت داداشم داره شلوار عوض میکنه یدفعه سر میرسم😐 هیچ وقتم نمیدونم حکمتش چیه ...تو هر اتاقی ک میره من یدفعه میرم اون اتاق ،بدون اینکه بدونم اون داره شلوار عوض میکنه همیشه خداهم با شورت دیدمش🤦🏻‍♀️ اوایل همش داد و بیداد میکرد الان دیگه میرم میبینم هیچ ریکشنی نشون نمیده دیگه عادی شده براش بهش میگم چرا دیگه بهت برنمیخوره؟ میگه تو دیگه از خودمون شدی 😐😂🤦🏻‍♀️

1401/03/03

|

20:24

13 نفر لایک کرده اند ...

mahshiiiiidd

مدیر استارتر

عضویت: 1401/02/03

تعداد پست: 1780

۵ ، ۶ سالم بود یه بار رفتم خونه مامان بزرگم بابابزرگم رفته بود روی تخت مامان بزرگم( تخت یه نف ...

ای وای عزیزم😅😅

دختره ی دهن لق🤣🤣🤣🤣

دل را سر شوقی اگرم بود، تمام شد...

1401/03/03

|

20:24

1 نفر لایک کرده اند ...

دیاپکین

عضویت: 1401/02/28

تعداد پست: 21699

من هرووقت داداشم داره شلوار عوض میکنه یدفعه سر میرسم😐 هیچ وقتم نمیدونم حکمتش چیه ...تو هر اتاقی ک م ...

خب با شورت دیگ لخت نیست ک 😂

من شیفته خوشی های ساده ام ان ها اخرین پناه جان های محزون اند ☘️ ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم.بگذار بگویند غیرمنطقی یا غیراجتماعی هستیم؛ اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم ؛ چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند

1401/03/03

|

20:25

1 نفر لایک کرده اند ...

mahshiiiiidd

مدیر استارتر

عضویت: 1401/02/03

تعداد پست: 1780

بچها خواهش میکنم خواهرای گلم التماستون میکنم واسم دعا کنین زندگیم رو به راه بشه خیلی درد کشیدم دعا ک ...

چیشده عزیزم؟؟

ایشالا درست بشه همه چی و مشکلت حل شه گلم😘😘

دل را سر شوقی اگرم بود، تمام شد...

1401/03/03

|

20:25

0 نفر لایک کرده اند ...

fara3o

عضویت: 1400/10/08

تعداد پست: 1847

مادر من همیشه میگه کور برو خونه یکی ،لال بیا بیرون.

1401/03/03

|

20:25

0 نفر لایک کرده اند ...

رز۱۳۷۵

عضویت: 1400/09/16

تعداد پست: 5134

شاید منظورش این بوده دلستر یا دوغ میگرفتی

ن بابا خب باید میگفت دوغ بگیر ، یه حرکت هایی میزنه خسیسه بابا،مثلا یبارم نذری دادن بودن بهشون خورده بودن اضافه گذاشته بود یخچال بعد دوروز ماک رفتیم گرم کرد واس شام

دودی کہ از سیگار بالا میره همون اشڪایی کہ قرار بود پایین بیوفتہ:) ⁧،‌وقتی خوابیدن میشہ بهترین لذت زندگیــت،شک نڪن به زندگی باختی!‌ ‌‌ خیلی جاها زورم رسید ولی دلم نیومد.. دارم غرق میشم..! میان باتلاق افکار خاکستریم..:') جایی‌ خوانده بودم که درد آدم را بزرگ می‌‌کند و روح را صیقل می‌دهدو تجربه را زیاد می‌کند. هیچ جا ننوشته‌اند که درد با یک زن، با یک مادر چه می‌‌کند. مادران درد کشیده یا زود می‌میرند، یا برای همیشه می‌‌روند، یا می‌‌مانند با چشمانی که رنگِ بی‌‌تفاوتی‌ گرفته استو دستانی که زیر ناخن‌هایش جز چیزی نمی‌روید، و گیسوانی که رقص بر شانه‌های زنانه را به خاطر نمی‌‌آورند. مادرانی بی‌ هیچ آرزویی، با ‌دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمی‌‌روند چیزی ننوشته است

1401/03/03

|

20:25

2 نفر لایک کرده اند ...

solh2

عضویت: 1398/09/27

تعداد پست: 549

استارتر شماپسری؟؟؟

1401/03/03

|

20:25

2 نفر لایک کرده اند ...

mahshiiiiidd

مدیر استارتر

عضویت: 1401/02/03

تعداد پست: 1780

الان نه بچه بودم خواستم برم تو اتاق ک ...

ای بابا بچه خیلی بده ببینه😑😑

دل را سر شوقی اگرم بود، تمام شد...

1401/03/03

|

20:25

2 نفر لایک کرده اند ...

dixieyeidg367

عضویت: 1399/12/29

تعداد پست: 842

ی بارم بچه بودم مامانم منو گذاشت خونه عمم تازه ازدواج کرده بود هیچ وقت یادم نمیره عمه ام با طرز فکر اینکه بچم خیلی جلوم راحت برخورد کرد ولی همه صحنه هاشو یادمه .. خودش لباس خواب تنش بود شوهرشم بدون لباس اینور و اونور میرف 🤦🏻‍♀️

1401/03/03

|

20:25

3 نفر لایک کرده اند ...