6 ماهه که عقد کردم، تو این 6 ماه همه چیز روال بود.
مادرشوهرم جوری باهام رفتار میکرد انگار دختر خودشم...قبل عید مادرشوهرم نذری داشت و بیشتر کارای نذرو من گردن گرفتم و جاریمم صدا زد ک بیاد کمک...مادرشوهرم هی میرفت و میومد قوربون صدقه من میرفت
جاریمم بیشتر حالات چهرش عوض میشد
من وسایلامو گذاشته بودم توی یکی از اتاقای خونه مادرشوهرم، جاریم چندباری هی میرفت و میومد تو اون اتاق ولی من چون سرم به کار گرم بود نتونستم حواسمو جمع کنم
بعد از اون روز ورق برگشت، سر چرت و پرت دعوا شد و افتادیم به جون هم الان دو ماهه قهرم و دوماهه کارام به هم گره خورده، چیکار باید بکنم؟