من طلا نمیخوام چون بابام وضع مالی خوبی نداره
پول شامم باید قرض کنه
تازه شوهرم حتی یه سرویس نقرع هم میگه وظیفه من نیس بخرم وظیفه باباته
میخوام دست بابام باشه کادوها ک پول شامو بده
بخدا دارم دیوونه میشم
شوهرم هیچی از خودش و خانوادش نمیبینه
عیدی ک بهم ندادن درس حسابی کل عیدیایی ک به من دادن یک بخاری برا شب چله. دوتا پتو طرح جدید یک رو فرشی دوتا پتوم بهم دادن که خود شوهرم گفت مال پونزده سال پیشه از این پلنگیا.تازع عیدی خونه ما نیاوردن اگ عیذی رفتم خونشون دادن
چون میگن راه دورن.حتی ی بارم رفتن سفر شوهرم بهشون گفته بود برام سوغاتی بیارین برا شوهرم سوغاتی اوردن برا من نه.عروس تو عقدم یه بسته سوهان بم دادن شما باشین ناراحت نمیشین؟؟؟
تازه الانم ک عروسی گرفتیم میگه پول کت شلوارو بده
اول عقد قرار بود پدر شوهرم وسایل خونه خودش مث فرش و تلویزیون و چمیدونم اینارو بده به ما.شوهرمم یه یخچال خونه مجردیش داش اونارو بیاریم تا وامای ازدواجمونو جم کنیم خونه بخریم.بابای منم گفت هیچی غیر وام ازدواج نداره
بابام کارگره گفتن عب نداره دم دستیارو بگیرین چهارتا کاسه بشقاب و اینا.بعد خودشون وسایلشونو نو کردن
به بابامم گفتن یه دونه فرش باید بگیرین بابام قبول کرد اولش ولی ب ما ک گفت ما گفتیم نه چون وام ازدواجم دادیم از کجا بیاریم اینارو دیگه یه فرش نه تومنه.دیگه بابام بهشون گفت نه ولی تا الان برا جهیزیم حداقل هفتاد تومن خریده
بعد گفتن خب پسس عقدی نگرفتین طرف خودتونو شام بدین بابام گفت باشع کادوهامونو بر میداریم شوهرم میگه کادوها مال ماس . خب بابام چجوری بده. ما گفتیم با کادوها بده. به خدا خسته شدم
الانم ک میگه پول کت شلوارو بده
میگم تو هم واسه من ی سرویس نقره بهر برا عروسی گردنم خالیه میگه به منچه بابات باید بخره
من فقط کیف و کفش میخرم
من چیکار کنم بخدا موندم