دبیرستانیم ولی مامانم منو میبره مدرسه و میاره

منم مامانم میبرد میاورد ۱۳سال پیش

ولی من دوست داشتم تنهایی نمیتونستم برم خجالتی بودم

حالا الان یه زن کاملا مستقل شدم از اون دختر خجالتی یه همچین زنی دراومده

کلاس چندمی؟

میشه بدونم چند سالتونه و چند سالگی مستقل شدین

حالا خانواده من تو دبیرستان دوستامو انتخاب میکردن یه آبرو ریزی میکردن تموم اعتماد به نفسمو از بین میبردن 

یادم نمیره ما یه همسایه داشتیم میگفتن نباید با اون بشینی سر کلاس اون بی بند و باره حتی زنگ میزدن به دفتر مدرسه به ناظم میگفتن اگه با اون دختره گشت به ما خبر بده میومد سر کلاس جامو عوض میکرد

اعتراض میکردم کتابامو قایم میکرد نرم مدرسه دیگه یا جوری کتکم نیزد صورتم کبود میشد روم نمیشد برم مدرسه اصلا...

خونواده منم اینجوریم:) 

بگردم برات نمیفهمم میشه کسی ، کسی رو دوست داشته باشه اینجوری زندگی رو براش سیاه کنه این روزا برنمیگرده ، تا حالا اعتراض کردی جلوشون وایستادی مجبوری مبارزه کنی یا انقدر خوب درس بخونی تا بتونی مستقل بشی تا کی بخوان محدودت کنن ؟ اگه حق و حقوق خودتو بشناسی هیچکی نمیتونه زورت کنه نه خانواده ، نه شوهر ... فعلا فقط درس بخون ، مبارزه کن ، تو خلوتم کارایی که نمیذارنو بکن والا فقط مراقب باش لطمه ای به خودت و روحیه ات نزنی

عزیزم دو سال دیگه داری درستو بخون سریع برو دانشگاه بعدش کم کم میتونی مستقل بشه و دیگه نمیتونن زیاد بهت گیر بدن

به مشاور مدرستون بگو با خانوادت حرف بزنه

الان ۳۲سالمه

ببین دوران کودکی نوجوانی خیلی خجالتی بودم حتی بلد نبودم چطور با مهمون صحبت کنم خجالت میکشیدم به زور از اتاق میومدم بیرون.مدرسه هم یا مامانم میبرد یا راننده داشتم

تقریبا مدرسه تموم شد کنکور میخوندم کلاسای خصوصی میرفتم باشگاه میرفتم یکم بهتر شدم بعد دانشگاه رفتم باز بهتر

۲۲سالگی هم ازدواج‌کردم اون‌موقع هم نمیتونستم خوب ارتباط برقرار کنم تو‌جمع‌نمیدونستم چطوری سر صحبت باز کنم شوهرم میگفت حرف بزن بخند یه واکنشی نشون بده دیگه از اون‌موقع تصمیم گرفتم معاشرتی باشم

چه جالب منم خصوصیات شما رو دارم خب بعدش چجوری تونستید مستقل بشین

وا چه ربطی داره خدا رحمت کنه مادر عزیزتونو 

مادرت شما رو محدود میکرد ؟ ذوق و نوجوونیتو ازتون گرفت ؟ دختره طفلی میگه ارزو پوشیدن یه لباس به سلیقه ی خودش مونده رو دلش چرا هر چی رو به هر چی ربط میدین ادم قدر زندانبانشو بدونه ؟

خب عزیزم خودتم یکم مبارزه کن اعتراض کن بگو من میرم خوابگاه من دیگه بزرگ شدم بچه نیستم میخوام واسه خودم زندگی کنم تسلیم نباش و بجنگ