ای خواهر..عشق و دوست داشتن کن و مادرم مثال زدنی بود..روزهای آخری که مادرم توی کما بود خودم نگهداریش میکردم و بهش گفتم نگران من نباش مادرم..برو عزیزم این دنیا برات در از زجره..
ولی خواهرشوهرم هروقت یادمه با مادرش دعوا میکرد و باهاش قهر بود ..من همیشه نصیحتش میکردم که با مامانت خوب‌باش مادرت همیشه نیستن.الان نمی‌دونم چرا از وقتی مادرم فوت شده براش عزیز شده همش پیش هم هی لاو میترکونن..چی‌بگم که دلم خونه...خبر سرم عید رفتم مسافرت با همسرم که از کمی از غم مادرم کم‌بشه..توی راه که بودیم و هنوز نرسیده بودیم یکی از فامیلامون فوت کرد مادرشوهرم اول از همه به ما خبر داد که برگردیم..اینجور شخصیت دارن.نگفتن این دختر مادرش تازه رفته بذار یکم از غم بیاد بیرون.خودمم موندم از دستش..فقط ارتباطم خیلی کم کردم باهاشون.
آره طبیعیه و حقداشتی ناراحت بشی
من حتی گاهی چیزی دلم میخواست مثلا سیب میگفتم شوهرم بیاره باید من اول ازش میخورم اگه اون اول میخورد ناراحت میشدم دست خودمم نبود
حق داشتی ناراحت بشی،بنظرم باید میگفتی ک فقط اش میتونی بخوری و میگفتی اجازه بده ما بخوریم من دلم اش میخواد بعد اگ موند بفرس
مادرشوهره بی درک
عزیزم بارداری ادم‌بشدت حساس میشه .البته کار ایشونم اشتباع بوده ولی بارداری من یکی از سخت ترین بارداری ها بود فکرشو کن شهر غریب تنهایی مینشستم وسایل غذااماده میکردم .درد کمر دل درد ماجراها داشتم ولی همش ب امید خدا میگذره مال شما هم میگذرع
از قیافم فهمید من ناراحتم..بعدش گفت چرا قیافت یه جوریه..من خودم متوجه شدم عمدا اینکارو کرده...از اون موقع خیلی دیدم نسبت بهش عوض شده..قبلاً خیلی بی ریا باهاشون رفتار میکردم ولی الان دیگه سعی میکنم دور باشم ازشون.
کاملا بهت حق میدم باید درک میکرد میگی همش چند قاشق خوردی حداقل باید یه کاسه درست حسابی برای تو کنار میزاشت عیب نداره عزیزم غمت نباشه به خودت فشار نیار و یه قابلمه درست کن بخور منم کشیدم این چیزا تازه من مادرمم فوت شدن وقتی این چیزا میدیم از مادر شوهرم بیشتر دلم میشکست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
