سلام .دوستان لطفا کمک کنید ..حالم خیلی بده ...چند وقتیه به شوهرم خیلی گیر میدم ....نمیدونم چرا ...یعنی همش میگم چرا به من توجه نمیکنی بی اهمیتی و ...بهش میگم چرا مثل دوستیامون نیستی میگه الان باید به فکر زندگی و هژارتا چیز دیگه هم باشم نمیشه مثل دوستی بود که .نه که اهمیت نده ها میده ولی من حساسم همش عصبی میشم براش قاطی میکنم ...مثل همین الان ...یچزیی شد گفت حقته از شوخی منم گفتم پس من اصلا نمیام فلان جا ..اونم کفری شد گفت بهتر نیا ...و من بهش گفتم میرم یکیو پیدا کنم بهم توجه کنه تو که برات بی اهمیته بودن و نبودنم...پشیمونم اژ گفتنش ...ولی نمیدونم چیکار کنم ..چرا حس میکنم بهم بی اهمیتع نمیدونم