2777
2789
عنوان

یاد یه خاطره خجالت آور افتادم

197 بازدید | 8 پست

وای خانما بچه یودم مثلا ۸،۹ساله 

رفته بودیم دهات دایی مادرم 

مادرم یه پسردایی داشت اونموقع فک کنم ۱۶،۱۷سالش بود 

داشت خر سواری میکرد ، منم هی گقتم میخوام خر سوار شم ، میخوام خر سوار شم

خلاصه که سوار شدم 

انقد ترسیده بودم ، چسبیده بودم بهش ، بعد سفتتتتتت گرقته بودم از شکمش،  نشسته یودم پشت همین پسردایی مامانم 

همینکه داشت خر میروند

بعد یه جا خره پاش رفت تو یه چاله ، وحشتناک تکون خورد 

اون لحطه تعادلم از دست دادم ، داشتم از خره میفتادم تقریبا، باورتون نمیشه گرفته بودم از کش شلوار پسردایی مامانم که نیفتم 

اونم شلوار کردی پوشیده بود 

بنده خدا مونده معبود منو بگیره یا شلوارشو که نیفته🤣😐


حالا هروقت میبینمش خجالت میکشم 

الان با مامانم اومده بودیم بیرون دیدمشون یادم افتاد باز 😬😁


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792