سلام دوستان تاپیک برای ابجیم میزنم .
داستان اینه من یه جاری دارم که همش تو چشم شوهرمه . هی ازم میپرسه فلانی چه دوس داره اولا که یه چی میگفتم میدیدم فرداش همونو میکنه . نگفتم هی جلو شوهرم خودشو نشون میده دیشب شام دعوت خونه پدر شوهر بودیم زود میدوعه وسایلو از همه میگیره خودش میده شوهرم واقعا خسته شدم شوهرمم میدونه و ازش دوری میکنه ولی این بدجور میخار...
اوففف👺👺😡😡
😐😐😐
جلو شوهرش خجالت نمیکشه جدی؟
من جات بودم تو جمع با لبخند میپرسیدم چرا اینجوریه رفتارت عزیزمممم؟😒
اونم معلومه شک کرده ولی مثلا دلبری میکنه اصلا بهم نگاه نمیکنه به روی خودش نمیاره .
مثلا نمونه کارش شوهرم از در میاد تو میگه باروی باز اومدی با دست پر اومدی . اصلانم نگام نمیکنه انگار اتفاقی نیوفتاده
توهم به شوهراون توجه کن
مستقیم وتو چشم رفتار میکنه تو هم مستقیم بهش بگو
نمونشو دارم
مثل جاری خودم
البته من زیاد حساس نبودم ب کاراش همش میگفتم ک اون در حد من نیست
ولی یه روز بهم گفت ک شب خواب شوهرتو دیدم لخت بود
بعد اون فهمیدم چی تو سرشه قطع رابطه کردم
خب رو در رو بهش بگو اگه قراره کسی کاری کنه من انجام میدم خودت برس ب شوهرت
[QUOTE=234738775]جلو شوهرش اینجوری نیس من با پدرشوهرم باهم هستیم اونم میاد خیلی موقع تنها میاد . اخه اینطوری خودم مقص ...[/QUOTE
ینیییی چییی غلط کرده خب😐😐
شوهرتو مجبور کن محل سگ نذاره خودتم سرسنگین شو من بودم جرش میدادم خیلییی حساسم رو این چیزا
