سلام
از همین الان ممنونم که مطالعه میکنید و بدون قضاوت راهنمایی میکنین
من یه دختر 16-17 ساله هستم که توی یه خانواده خیلی تعصبی بزرگ شدم. اختلاف سنیم با مادرم بیشتر از 40 و با پدرم بیشتر از 50 ساله یعنی تفکراتمون اصلا بهم نمیخورن. تک فرزند هم هستم و خواهر و برادری ندارم که ازش کمک بگیرم
من مدتی بود با یک آقایی آشنا شدم از طریق تلگرام خیلی خوش برخورد و مهربون بود. بیست سالش هم بود.
هم حرف های خیلی قشنگی میزد هم منو سمت موفقیت هل میداد و در همه زمینه ها به نظر من عالی بود منم سعی میکردم براش جبران کنم و...
رابطمون هم باهم خیلی خوب بود بهش علاقمند هم شدم اینم بگم که همش طوری صحبت میکرد که انگار قصد جدی داره و به من علاقمند شده و میخواد با خانوادم صحبت کنه و..
تا اینکه پدرم متوجه شدن که من یه مدته با گوشی زیاد چت میکنم ولی نفهمیدن با کسی دوست شدم. گوشیمو ازم گرفتن و هنوزم ندادن الان هم با لپتاپ بعد از ۵ روز به اینترنت وصل شدم. به مادرم همه قضیه رو گفتم مادرمم رفع و رجوعش کردن و الان مشکلی نیست فقط پدرم باهام سرد و خشکن که اون هم خیلی برام مسئله ای نیست از اول هم ارتباط چندان صمیمی نداشتیم و بابت این موضوع تحت فشار نیستم
من اونروز که گوشیمو میخواستن بگیرن سریع شماره اون اقارو فرستادم برای دوست صمیمیم بعدم به خودش گفتم که لو رفتم (در جریان بود که خانواده سختگیری دارم) و بعدم چتش و شمارش رو پاک کردم
پنج روزه تمامه که ذهنم درگیره. دلتنگش میشم. اعصابم ضعیف شده و منی که به جنبم تو مدرسه معروف شدم با یه شوخی کوچیک بهم میریزم حتی با بهترین دوستمم یه بار بحثم شد ولی انقد دختر خوبیه که به روی خودش نیاورد
الان از طریق دوستم بعضی وقتا باهاش در ارتباطم
دیشب هم بعد از پنج روز قبل از کلاس زبانم ده دقیقه تونستم با گوشی دوستم باهاش حرف بزنم
در حین تماس چون پشت خط دوستام باهام شوخی کردن و خندیدم یکم گفت انگار حالت خیلی خوبه و اصلا ناراحت نیستی و اینا ولی من جدی تحت فشارم شبا تا دیروقت خوابم نمیبره بهش فکر میکنم همش دوست دارم باهاش حرف بزنم یا ازش خبر بگیرم حتی تو خوابم به اون فکر میکنم
الان هم میخوام باهاش حرف بزنم و بهش توضیح بدم که بخدا ناراحتم براش هم یه مشکلی هست اونم اینکه از دیشب دوستم که پل ارتباطی بین ماست پیامامو سین میزنه و جواب نمیده نگرانم. البته بعضی وقتا هم اینجوری میکنه یعنی بعضی وقتا ممکن بوده که سین بزنه و جواب نده و بعد که گفتم گفته یادم رفته جواب بدم منم بهش اعتماد دارم حرفشو باور دارم
من هم میخوام ارتباطم با دوستم هم اون آقا هم خانوادم خوب باشه
الان حس میکنم اون آقا ازم رنجیده، دوستمم که از دیشب جوابمو نمیده
راستی بگم که از طریق واتساپ مامانم با دوستم در ارتباطم نمیتونم از طریق همون واتساپ با اون آقاهم در ارتباط باشم
ببخشید خیلی طولانیه ولی واقعا لازم دارم که چند نفر که منو نمیشناسن و خارج از گود هستن بهم مشاوره بدن