2777
2789

نمیدونم شماها هم اینجور هستید یا نه

ولی علاقه بیش از حدش به من زندگی رو به کامم تلخ کرده

هیچکس حق نداره حتی بهش بگه از دخترت خوشم میاد

نه میذاره کسی نزدیکم بشه نه کسی عاشقم بشه نه کسی منو بخواد نه کسی خواستگاری کنه منو

نه حتی کسی عکسم و یا خوشگل بودن رو ببینه


همیشه فقط تو گوشم خوند از بچگی درس درس

و معدلم نوزده و نود هم که می‌شد کلی بحث داشتیم که درس نمبخونی و فلان و بمان

هرچقدرم سعی داشتم بهتر باشم از نظر اون کم بود

همیشه اول بودم تو مدرسه گرفته تا دانشگاه که دانشجوی برتر میشدم و لوح تقدیر 

ولی بازم انگاری کم بود براش...خیلی از لذت ها و تفریح هایی که هم سن و سالم انجام میدادن من نمیتونستم انجام بدم و حسرتش رو دلم موند 

همش میگفت ارزومه ببینم استاد و معلم شدی اونوقت دیگه راحت میتونم سرم بذارم بمیرم

تو سن 21 سالگی معلم شدم 

الان 23سالمه

نمیگم فقط به خاطر اون خودمم هدفم استاد شدن هست 

اما بیشتر زندگیم روی علایق های اون رفت 

حتی کسی که عاشقش شدم زو به خاطرش از دست دادم 


گاهی دلم مبخواد نامرئی بشم و برم 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از الان کم کم از موارد کوچیک شروع کن طبق میل خودت باش و بابات بفهمون باید بهت احترام بزاره بعد کم کم تغیراتتو بزرگ تر کن و به خواسته های بزرگ ترتم برسی

البتع منظورم رفتار خارج از عُرف نیس

بابای خیلی بدتر از اینه 

تاپیک هامو بخون 

بهم میگی تو نمیدونی من چقدر دعا میکنم تو ازدواج نکنی و پیش ما بمونی😔 

یا میگه تو چرا منو بغل نمیکنی😢 

هیچ خواستگاری هم نمیزاره بیاد خونه دفعه آخر هم سر همین خواستگار مریض شدم 

من خیلی دوسش دارم هم میترسم تا آخر مجرد بمونم😭

از الان کم کم از موارد کوچیک شروع کن طبق میل خودت باش و بابات بفهمون باید بهت احترام بزاره بعد کم کم ...

تو موارد کوچیک مثلن چی!؟

الان دیگه اون مورد های کوچیک وجود ندارن

تنها چیزی که الان وجود داره اینکه اگه حتی اسم ازدواج من جلوش بیاد انگار دارن فش بهش میدن 

عصبییی میشه

حرف دلت رو درک میکنم ولی چقدر خوبه کع از علاقه‌ش به تو موفقیتت زده بیرون حالا کم کم خودت راهت رو پ ...

اره خب من زیاد باهاش نمیجنگیدم

همش سعی داشتم نشون بدم که عالی هستم 

که نخواد منو با کسی مقایسه کنه

بابای خیلی بدتر از اینه  تاپیک هامو بخون  بهم میگی تو نمیدونی من چقدر دعا میکنم تو ازدوا ...

پدر من با کسانی که پسر داشتن رفت و آمدش رو کم و اگر دوست بودن تقریبا قطع کرده بود و در نهایت با بالاتر رفتن سنم راضی شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز