بچه ها لطفا بیاین یه اتفاقی افتاده انقد شرمنده شوهرم شدم تو چشاش نمیتونم نگا کنم 😭😭💔💔💔
بچه ها سلام تاپیک قبلی گفتم که چجور خانواده ای دارم و واقعا شوهرم اذیت میشه بعد واسه یه وام صد و پنجاه میلیونی ضمانت برادرمو کرد 😭😭 امروز ساعتای سه و نیم و اینا اومد خونه گر گرفته بود و برزخ بود 😭😭😭 انقد عصبانی بود که ترسیدم گفتم حالا چی شده هرچی پرسیدم جواب نمیداد فشارشو گرفتم پونزده رو یازده بود 😭😭گفتم الان زبونم لال سکته نکنه یه قرص خورد بهتر شد گف امروز از بانک زنگ زدن گفتن این اقایی که ضامنش شدین که برادر من باشه پنج ماهه قسطاشو نداده شوهرم میگه زنگش زدم گفته به خدا دستم تنگه شما بدین من بعدا به شما میدم 😭😭😭😭😭😭😭😭از خجالت مردم فقط دارم گریه میکنم بخدا آبروم رفت کل صد و پنجاه میلیون تومنو یه جا مجبور شده بده 😭😭😭😭 اخه کاش یه چیزی میگف فحش میداد میزد دردم اینه هیچچچچچی نگفت رفت خوابید دلم میخواد امشب برم دهن داداشمو سرویس کنم بخدا دارن باعث میشن یه جور دیگه ای در موردم فک کنه 😭😭😭😭 طفلی شوهرم خوب اینهمه پول و...... بخدا شک ندارم با اینکارا دو سه ماه دیگه طلاقم میده شوهرم گفت از این به بعد احترام بین من و برادرت تموم شد نه ببینمش نه صحبتش تو این خونه بشه خونشم حق نداری پاتو بذاری 😭😭😭😭 بچه ها چکار کنم دستم به هیچ جا بند نیست شوهرم گفت من مساله پولش نیست فقط وقاحت و.....
از خجالت میخوام بمیرم یه چیزی بگین تورو خدا
