ماجرا از شهریور ماه شروع شد خیلی وقت بود برا پسر ۴ سالم کوروش وقت نمیکردم اسباب بازی و کاردستی درست کنم آخه یه پسر یکساله داشتم که پاک زندگی طفلی داداششو بهم ریخته بود .مامانای که دوتا بچه پشت سر هم دارن میفهمن من چی میگم
خلاصه یکسال بیشتر بود برا این طفلی یه فرفره ناقابلم درست نکرده بودم در صورتکه اون موقع ها که تک فرزند بود کلی کار دستی خلاقانه براش درست میکردم و وقت براش میذاشتم از کتاب های اموزشی گرفته تا خانه عروسکی و کلبه چوبی و خلاصه هرچی که از دست یه مادر بر بیاد