من مادرم همرام بود شوهرم نذاشتن
شوهرمن پیشم بود و همیشه بهم میگه ممنونم از اینکه یه نی نی خوشگل آوردی وزوز به روز بنظرم حسش بیشتر شد به من وزندگی
من پسر اولم پشت در اتاق عمل بود ولی دومین بار که دوقلو هم باردار بودم پیش پسراولم موند
توی اتاق لیبر شوهرم پیشم بود بعدش نه
ولی راستش من اصلا خوشحال نبودم که شوهرم اونجاست شوهرم مامانم خواهرم زن داداشم مادرشوهرم نوبتی میومدن میرفتن
در حالیکه من دلم میخواست هیچ کدومشون نیان پیشم
اوایل درد خوبه که شوهر و فقققققققط شوهر پیش آدم باشه
ولی از جایی که دیگه درد خیلی پیوسته میشه و دهانه رحم فول میخواد بشه از نظر من بهتره که کسی پیش آدم نباشه من که اینطوری بودم دلم نمی‌خواست درد کشیدن منو کسی تماشا کنه
ته اتفاقا اونقدر پدر خوبیه که نگو ۱۰ برابر من پوشک عوض کرده و بچه داری میکنه، خداروشکر وقتی از سر کار میاد بچه دربست مال خودشه، فقط چون من تو دوران بارداری زیاد بستری میشدم و زایمانم هم ۲ هفته زودتر بود شوعرم اصلادفکرش رو هم نمیکرد من زایمان کنم بستری که شدم ما ما بهش گفت بچه حداقل ۱۰ روز دیگه به دنیا میاد شوهرمن رفت چون قبلا هم تو بخش مراقبت های ویژه بستری میشدم و گوشی ممنوع بود شوهرم اصلا به هیچی شک نکرد یهو بهش زنگ زدن که لباس بچه رو بیار
بله دقیقا، سزارین هم فقط دکترها دلشو دارن ببینن، خیلی از دانشجوهای پزشکی برای آموزش میرن بیمارستان مراحل عمل رو ببینن و همونجا بالا آوردن و خیلیا از اتاق فرار کردن تو حیاط بالا آوردن و حالشون بد شده واقعا هر ادمی دلشو نداره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
