عزیزم من خودم اصلا راضی به این ازدواج نبودم
بابام گفت بحث خواهرتو فراموش کن .سر خوبیه،درآمد داره خونه داره ماشین داره هزار جور چیز داره که بیشتر مردم و خواستگار هات ندارن
بعدم گفت الان بعد این ممکنه برات خواستگار نیاد تو سنت داره بالا میره و این چیزا
مجبورم کردو گفت چیش از بقیه جوونا کمتره؟همه چی هم داره مهم سقفی هست که بالا سرته
منم اتفاقا به بابام گفتم که بعدا باهم رو به رو میشیم همه اینا اتفاق میوفته
ولی خب خواهرم بعد ازدواجش با اون مهندس اصن رفت هرمزگان شوهرشم از موضوع که قرار بود با شوهر من اول ازدواج کنه و اینا بو برد گفت حق نداری با خانوادت حرف بزنیو ازین چیزا
برای همین ازش خبری نداریم