یه بار دیگه هم رفته بودم درمانگاه خواستم برم دستشویی دیدم در باز نمیشهه چندبارم در زدم هیچکسسس صداییی نداددد 
منم داشتم میپوکیدممم دیگه با لگد رفتم تو در یهووو یه پسره هنو زیپ شلوار نبسته پریددد بیرون رفت تو دیوار😑 منم محو شدم تو افق خلاصه بعد از انجام عملیات 
نوبتم شد برم تو اتاق دکتر.....رفتنم همانا و چشم تو چشم شدن با پسری جوااان که گویا اقای دکتر هم بودن همانااااا اصلا یجور نگام کرد که انگار میگفت خر خودتیییی😐🤯