نه من هولش دادم و نزاشتم بغلم کنه و رفتم
اونم پیام داد کلی عذرخواهی کرد و من خیلی سرد جوابشو دادم(چون چندین بار بهش تذکر داده بودم که ما فقط دوستیم نه بیشتر، و حس کردم اگه باهاش جدی برخورد نکنم اون هی ادامه میده و چه بسا من دلم بلرزه برا همین دیگه بهش رو ندادم بعد اون اتفاق)
خلاصه از اون اتفاق ۵ ماه میگذره و من امروز خیلی عجیب بود که خوابشو دیدم با این که اصلا و ابدا بهش فکر نمیکردم خیلی وقته که حتی تو فکرمم نمیاد، ولی دقیقا ۲ روز مونده به تولدش خوابشو دیدم که اومده بود خونمون و میخواست باهام حرف بزنه
حالا از صلح فکرم مشغول شده که تولدشو تبریک بگم دوباره روز از نو روزی از نو نشه؟
از یه طرفم خیلی هوامو داشت همیشه، اگه نگم بد میشه آره؟☹