سلام خانما، دیگه آدم از اینکه نمیتونه پیش آشنا و خانواده از ناراحتی هاش بگه خیلی سخته اینجا بگم راحت ترم، من یه سال قهر بودم قصدمم جدی طلاق بود تا اینکه رفتیم دفتر طلاق که جدا شیم قرار بود کل مهرمو حلال کنم اما شوهرم طلاقم نداد هرکاری کردم خلاصه برگشتم،وقتی که قهر کردم پدرشوهرم اومد دنبالم دوبار برنگشتم، برادر شوهرام اومدن نرفتم باهاشون الان پدرشوهر و مادر شوهرم اصلا این مدت یه برگشتم حتی زنگ هم بهم نزدن خونه ام هم نیومدن، اونوقت شوهرم میگه عید توأم باید بامن بیای بریم خونشون وگرنه منم خونه بابات اینا نمیام،در حالی که بابام از من خواست یه فرصت دوباره بهش بدم و مامانم یه مشاور خوب می‌شناخت مارو بخش معرفی کرد و کلی خانوادم کمک کردن که ما برگردیم سر خونه خودمون الان مثل خر تو گل گیر کردم نمیدونم چکار کنم برم یا نه؟ به نظرتون دوباره برم بگم طلاق بگیریم؟ هرچند طلاق خیلی سخته بچه ها مخصوصا شهر ما که خیلی مردمش امی و بی سوادن نمیدونم چکار کنم حالم خیلی بده، تست بارداری هم دادم مشکوک بود قراره برم آزمایش خون بدم انقدر حالم بده که نمیدونم چکار کنم
مشکلت چی بود ک قهر کردی
شما انگاری طلاق شده نقل و نبات برات؟ دختر زندگیت رو بکن. عید دیدنی هم برو. دیدی اذیتت میکنن دیگه نرو. چرا اینقدر زندگی رو به خودتون سخت میگیرین
خانواده شوهرت مگه چکارکردن
چقدر سخت میگیری
ای بابا خوب بگو نیا چی میشه مگ
بخاطر این موضوع و الان که ممکنه باردار باشی نرو تو فاز طلاق
به نظرم تبریک عید یه زنگ بهشون بزن و قبلش طی کن با شوهرت که اگه تحویل گرفتن عید برو خونشون،اگه نگرفتن نرو
برو عزیزم انشا الله این مشکلات رفع بشه
مگه آشتی کردین رابطتون خوب نشده با هم چرا دوباره طلاق ؟
به نظرم برو
خالی کن اگ هنوز چیزی هس
خیلی سخته شرایطتت..ولی آخه من با خودمم چرا زندگیو سخت ب خودم گرفتم؟و خودمو از لبخند و دل خوش محروم کردم؟ بخاطر یه مشت آشغال‌ب درد نخور
خب برو. وقتی برگشتی بشین سر زندگیت ، تو میری احترام خودتو بجا میاری ، عید و کوچیکترا میرن پیش بزرگترا ، اینم شد دلیل برای طلاق ، وقتی برگشتی پاش وایسا ، اگه انقد راحت دلت میلرزه نباید برمیگشتی
