خانوما من 20سالم بود تازه ازدواج کرده بودم مادرشوهرم بردم ب اسرار واسم امپول جلوگیری زدن بهداشت ک زود بچه نیارم خودشم رضایت کامل داد ک البته بعد متوجه شدم. الان 4ساله من بچه دار نمیشم رفتم دکتز آزمایش دادم متوجه شدن ک بخاطر امپول ک بهم نساخته مشکل پیدا کردم واس بارداری امشب دلمو زدم ب دریا زنگ زدم همه چیووو گفتم نفرینش کردم گفتم تو مادر نبستی تو فقط خوشبختی دخترات مهمه ن پسرات گفتم بترس ک یروز دخترات پس میدن اونم با پررویی میگه خودت مشکل مادرزادی داری گفتم بیا اینجا ببرمت پزشکی قانونی نشونت بدم الان شوهرم قهره تو اتاق هیچی نمیگه خب حقم بود حق مادریو ازم گرفت