2777
2789
خیلی معذرت میخوام مال شما بوس یا بغل هم نمیکرد؟

نه 

حتی دستشم من گرفتم 

آخرش سه روز مونده ب عروسی بغلم کرد فقط همین  


من نظرمو ميگم لطفا اگه مخالف هستيد ريپلاي نكنيد قرار نيست همه مثل هم فكر كنن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

علت طلاق قبلی رو گفتی بهش

آره تا ابراز علاقه کرد شرایطم رو بهش گفتم بعدش گفت نمیتونه با این شرایط کنار بیاد و ارتباط قطع شد چند ماه بعدش از تصمیمش منصرف شد چون روش نمیشد و خجالت میکشید از مامانش خواست که دوباره مطرح کنه و بهم گفت چند روز بعدش همش خودش رو سرزنش میکرده که چرا دلایل جداییم رو نپرسیده

نه  حتی دستشم من گرفتم  آخرش سه روز مونده ب عروسی بغلم کرد فقط همین    

خب پس امکانش هست مال منم اینجوری باشه یکم دلم آروم شد چند روزه خیلی بهم ریختم طوری که نامزدمم متوجه شده بهم میگه چی شده چرا یه جوری هستی

آره تا ابراز علاقه کرد شرایطم رو بهش گفتم بعدش گفت نمیتونه با این شرایط کنار بیاد و ارتباط قطع شد چن ...

چندسالته اسی ببین شاید همسرت خجالت میکشه از اینکه تو عقد ازت رابطه بخواد 

بین خودمون بمونه !دنیا با تو انتهای قصه قشنگیه که قشنگیاش بی انتهاست 😉🤭
بچه ها خیلی معذرت میخوام ولی احساس میکنم نامزدم مشکل داره حس نداره الان ۱هفته هست عقد کردیم من حسی ا ...

ای بابا خب صبر کن یا تو برو سمتش 

نمیشه که هی فکر کنی همه مشکل دارن شاید هم شما رفتارت ایرادی داره

چندسالته اسی ببین شاید همسرت خجالت میکشه از اینکه تو عقد ازت رابطه بخواد 

من ۳۱سالمه نه من که نمیگم رابطه داشته باشیم یه بغل میکرد یا میبوسید خیالم راحت میشد الان همش فکر میکنم مشکل داره نمیدونم شاید خجالت میکشه مثلا دو شب پیش من و نامزدم  ساعت۱۰شب رفتیم خونه ببینیم تو خونه با اینکه ۱ساعت تنها بودیم هیچی ازش ندیدم واقعا نگران شدم 

شاید موقعیت مناسبی پیش نیومده حتی با اینکه تنها بودین ادم باید موقعیتشو پیدا کنه نمیشه هرجا که گیر اورد یه حرکتی بزنه که

عمر:زندگی اون لحظاتی نیست که نفس میکشیم دفنه! زندگی لحظاتیه که نفسمون بند میاد!/عمر:چرا نمیری؟ دفنه: چون نمیتونم! تو چرا نمیگی برو؟ عمر: چون نمیتونم! / دفنه: متوجه هستین؟زندگی پراز جداییه! بارها تصمیم میگیرین ... به جایی میرسین ... میگین خیلی خب راهه من اینه ... بعدش باز راه ها تقسیم میشه ... بارها و بارها و بارها مجبور میشین تصمیم بگیرین ... در آخر همه این تصمیمات از ما ... مامیسازه! بازم گاهی برمیگردم و با تعجب به انتخابهای خودم نگاه میکنم ... گاهی منه  اون موقع منه الان رو متعجب میکنه ولی خب زندگی با انتظار از ما برای گرفتنه تصمیماته تازه ادامه داره ... هرچی باشه مجبوریم راه بریم و نباید فراموش کرد که این راه هارو یه بار میریم و تمرین و شانس دومی نداره ... هرگز نمیدونیم که پشت در چه سورپرایزها و چه معجزه هایی منتظر ماست / این داستان ادامه داره ...
من ۳۱سالمه نه من که نمیگم رابطه داشته باشیم یه بغل میکرد یا میبوسید خیالم راحت میشد الان همش فکر میک ...

همسرت مذهبیه

بین خودمون بمونه !دنیا با تو انتهای قصه قشنگیه که قشنگیاش بی انتهاست 😉🤭
بچه ها خیلی معذرت میخوام ولی احساس میکنم نامزدم مشکل داره حس نداره الان ۱هفته هست عقد کردیم من حسی ا ...

خوب دوست عزیز.میزان ابراز احساسات اصولا به شرایط تربیت خانوادگی،مذهبی،شرایط فیزیکی و خیلی چیزها بستگی داره.شما پیشقدم بشید ببنید احساسش چیه؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792