سلام بچه ها .ما ۴ ساله ازدواح کردیم.تو این ۴ سال به خاطر اشتباهات خودم و همسرم طلاها و ماشینمون رو از دست دادیم و ۴۰ میلیون هم بدهکاریم.اینم بگم خانواده همسرم هم بی تقصیر نیستن.الان حالا رسیده به این حا که پدرشوهرم قراره بدهیامونو بده و برای کادو به دنیا اومدن بچم هم یه انگشتر واسم گرفته.الان مشکل من این جاست همش میگم نکنه دخالت کنن تو زندگیم یا بچه داریم.یا هر چیز دیگه .مثلا پدرشوهرم اون روز اومده خونمون با زبون خوبا نه با دعوا ...میکه دخترم به نظر من چه خونه من چه خونه مادرت شیرین برو شیرین بیا دوری و دوستی..فکر می‌کنم دخالت ها شروع شده .نظر شما در کل چیه
پدر شوهرت حرف قشنگی زده
داره میگه کمتر بری خونشون...
چه بهتر نرو😁
اگر خوب گفته باید ریشه یابی کنی شاید نیتی نداشته
میخواسته بگه زیاد خونه مامانت اینا نرو ، زیاد میری اونجا
بنظر منم ادم خیلی نباید وابسته باشه
نمی دونم
ولی در مورد حرفش شاید نصیحتت کرده
وقتی گفته کم بیا خونمون فکر کنم یعنی نمیخواد دخالت کنه😐
شاید منظورش به خودشون بود😉
خب معلومه اگرازنظرمالی وابسته باشی دخالت می کنن،کاریم نمی تونی بکنی
تو ریشه یابی اولیه پی رو تاپیک قبلیت چون بعد زایمان اومدی خونشون زیاد موندی داره میگه یه کم بری خونه خودت... راست میگه برو خونت یه چند روز یا اگر خونتی ماهی یه بار ۲۰ روز یه بار برو خونشون
باور کن خونواده شوهر من هیچی کمکمون نکردن ولی مادر شوهرم ببخشید تا اتاق خواب دخالت میکرد. اصلاً ربطی ندارد. خدا خیرشون بده که کمک میکنن
یعنی اینکه میانه رو باش نه اینکه همش خونه مادرت باشی به اونا سر نزنی یا اینکه همیشه و هر روز اونجا باشی کجا داره دخالت میکنه.. عین شعر رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود،رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
