بخدا خستم؛اگه پس فردا جلسه مشاوره ای نداشتم و امیدی نداشتم خودمو میکشتم..تا همین الانشم خیلی بدبیاری داشتم الانم چشمام خیسه نمیتونم درست ببینم من بخاطر راضی بودن خدا بر خلاف هوس هام و دوستام با جنس مخالف دوست نشدم محجبه هم نیستماا ولی خدا خیلی واسم مهم بوده بابا مگه من چند سالمه😭😭😭 دیگه با گریه خالی نمیشم بخدا نمیشم چرا خدا منو نمیبیه چرا اینقدر عذابم میده چرا ولم نمیکنه من دیگه از زندگیم سیرم بخدا سیرم من تازه اومدم تو بیست سالگی ...گریم نمیذاره بیشتر بنویسم
ببین ب نظر من اصلا ب هیچکس تاپیک اولتو نگو.ب نظرم مطمئن ترین شخص هم ی زمانی رازتو لو میده...فقط بچسب ب درست فک کن تو این دنیا تنهایی.ببین منم شهر غریبم و پشت کنکوری.تو باید ب دست خودت آیندتو بسازی.من سنم از تو بیشتره خیلی چیزا تجربه کردم و ب این سن از خیلی کارا پشیمونم و فهمیدم ک خودم باید خودمو نجات بدم فقط.با خدا خدا کردن بخدا کاری پیش نمیره
منم روزی انقد شکستم که فقط در این فکر بودم که با هیچی تسلی پیدا نمیکنم جز اینکه خودمو آتیش بزنم فکر ...
منم داشتم به این فکر میکردم که سوختنم چقدر واسم آرامش بخشهتو چیکار کردی که بهتر شدی؟ چرا بقیه منو به اشتباه میشناسن بخدا من بدی کسی رو نمیخوام..جز خوبی و لطف چیزی واسه کسی نخواستم
عزیزم خدا انقدر مهربونه حتی فکرشو هم نمیتونی بکنی اول باید خودتو دوست داشته باشی به خودت عشق بده مدتیشن کن آهنگ شاد گوش بده برای خودت خرید کن سعی کن روحیتو بدست بیاری تا فرکانست بیاد بالا وقتی به خودت و دیگران عشق بدی برای هرچی که داری از خدا تشکر کنی این انرژیش برمی گرده به وجود خودت زندگیت به کل تغییر میکنه
فک کردی با خودکشی مشکلی حل میشع؟؟اون دنیا میدونی چی انتظارته؟؟؟ی چند وقت سختی بکش تا آرامش و خوشبختی بیاد سراغت.بخدا میاد.مطمئن باش فقط ادامه بده.شبا هم قفل کن درو راحت بخواب.اصلا برو پیش مادرت بخواب.من بخدا تا ۱۶سالگی پیش مامانم میخوابیدم
ببین ب نظر من اصلا ب هیچکس تاپیک اولتو نگو.ب نظرم مطمئن ترین شخص هم ی زمانی رازتو لو میده...فقط بچسب ...
دارم تلاش میکنم ولی این کسی که واسم عزیز بود پسم زد میدونست حالم بده و میتونه کمکم کنه اما گفت نه کارش کمک کردنه گفتم کلیه مو میفروشم پول بیشتری بهت میدم گفت نه و رفت
باشه حتما اینکارو میکنم...ولی باورت میشه دیگه نایی واسم نمونده؟ حداقل کاش میدونستم گناهی کردم که دار ...
منم یک بار در اوج ناامیدی وقتی فکر میکردم خدا فراموشم کرده کلی گریه کردم و متوسل شدم به ائمه حالم اون روزا وحشتناک بود در حد فاجعه شب ک میخوابیدم میگفتم کاش ضبحی نباشه اما خدا بهم کمک کرد
تو اوج ناامیدی خدا معجزه میکنه خودش گفته پناه دل شکسته هاس پس برو سمتش و اصلا از هیچی بد ب دلت راه نده
پس فردا نوبت دارم ..الان الان هم دلم به اون خوشه دلم خوشه که پس فردا بهتر میشم وگرنه خودمو با آرزوم ...
اگه خودکشی کنی خیلی وضعیت اون دنیات بد میشه از این دنیا راحت میشی اما اونجا عذابش خیلی سنگینه حداقل کاری کن که تو اون دنیا راحت باشی خدا میگه شما که وضعیتتون بد بوده چرا مهاجرت نکردید حداقل کنکور رو قبول شو و از این شهر لعنتی برو
ارزش داره براش خودتو ناراحت کنی بخدا که نه حیف تو نیس تو این سن و سال رفت سراغ ...
نه من فکر کردم یه آدم خیلی محترمه شغلش کمک کردنه خیلی تو ذهنم بزرگش کردم امشب گفت اصلا..گفت نه.. میدونه زندگیم به یه تار مو بنده میدونه چقدر بهش احتیاج دارم چقدر التماسش کردم گفت نه خداحافظ