من و خانمم خیلی همو دوست داشتیم و متاسفانه دا شدیم و من همچنان سعی در رجوع داشتم و ایشون نپذیرفت
ولی واقعا بعضی وقتا حرکات و رفتاراش بی هیچ دلیلی آزارم میداد و صبوری میکردم ولی الان ک جدا شدیم واقعا انقدر توازن عقلی و احساسیم بهم خورده ک با خودم میگم یا خانمم دور از جونش مهر کسی دیگه به دلش نشسته و یا اینکه زندگی ما رو چشم زدن
واقعا دیگه نمیدونم چکار کنم
هر چند ک الان همه چی تمام شده