مرسی عزیزم از راهنماییت، الان که اصلا به برگشت فکر نمیکنم ولی به قول شما چند ماه به خودم فرصت میدم و اصلا جوابشو نمیدم ببینم چی میشه،میدونی از چی میسوزم؟دعوامون خیلی مسخره بود
آخر اون هفته خونه باباش شهرستان بودیم،من تازه کرونام خوب شده بود،بعد از ظهر پنجشنبه هم تازه پریود شده بودم داشنم از درد میمردم ولی گفت بریم گفتم نگم نه که بحث نشه،خلاصه رفتیم،من کل پنجشنبه درد داشتم جمعه هم رفتیم بیرون سرد بود سرفه هام بدتر شد،بعد که برگشتیم خونه به دامادشان گفت قلیون بیار بکشیم،جدیدا هربار میریم میکشه در صورتی که قبلا فقط تو گردش ها ماهی یکبار بود..منم غر زدم گفتم قبلا اینقدر اهلش نبودی تازگی خیلی میکشی از یه بچه الگو میگیری(رفیقاش)گذشت و یکم سنگین شدم باهاش بعد رفتیم بازی و کلی خندیدیم و مسخره بازی و بعدم برگشتیم تا خونه بگو بخند بود، فردا ظهر اومد سرکار دنبالم گفت مامانم زنگ زده گفته منظور خانمت کی بود که الگو میگیری؟همین شد مایه بحث گفت منو جلو خانوادم کنف کردی و خیلی گوه میخوری گفتم زر نزن باز این مادرت زنگ زد دعوا درست کرد؟عفریته،یهوو گفت به مامان من گفتی؟اومد با لگد محکم زد پشتم و با مشت زد پشت گردنم...منم هیچ کاری نکردم رفتم وسیله جمع کنم گفت طلا بده و هرگوری میخوای برو منم طلا پرت کردم گفت پیداشون کن و برو و هی هول داد و بعد گلدون شیشه برداشت زد تو سرم شکست ..