اولش که دم خونمون تصادف شد یه ماشین زد به اون یکی..یه کم بعدش پنج شش تا ماشین و موتور از این ضد شورش ها وایساده بودن یکی شون داشت با داد یه چیزیو به بقیه یاد میداد و آماده میشدن فک کنم جایی خبری بود داشتن اعزام میشدن.چن ساعت بعدشم دعوا شد بین دو تا وانتی ضایعاتی که یکی از وانت هارو با چوب پوکوندن کلا شیشه هاش اومد پایین و راننده ش رو از ماشین کشیدن بیرون و انداختن تو وانت خودشون بردن😥 یکی دیگه شون رو انقد زدن بدبخت خون بالا میاورد ز زدن آمبولانس اومد با برانکارد بردش.اون وسطا با چشم خودم دیدم یکی گوشی از زمین دزدید و رفت.و هرسه این اتفاقات دقیقا در یه نقطه روبروی خونمون شد.چقد عجیب و نحسه امشب