دختری پدرش را در خواب میبیند. پدرش به او می گوید که دکترها گفته اند که من فقط تا چند ماه دیگر زنده هستم و دارم میمیرم. این دختر هم از این خبر بسیار خوشحال شده بود. میخواهیم این خواب را تحلیل کنیم.
پدر این دخترخانم خانوادهاش را اذیت میکند. از کتک زدن و فحش دادن گرفته تا خرجی ندادن و عدم تهیهی مایحتاج زندگیشان.
اما بیشترین ظلم را در حق این دختر کرده است چون به او تجاوز کرده و مدام از او رابطه میخواهد.
این دخترخانم هم دوست دارد پدرش بمیرد ولی تا حالا در دعاهایش مرگ او را از خدا نخواسته است جز یکبار که نماز مرگ ظالم را به قصد او خوانده است.
بنابراین بسیار محتمل است که چنین فکری در ذهن او بوده باشد که ای کاش پدرم نیست و نابود شود و خبر مرگش را بشنویم. همین فکر را به شکل تصویری در خواب دیدهاند که از زبان پدر، خبر مرگ او را میشنیده است.
این خواب ارتباطی به زنده ماندن یا نماندن پدرش ندارد بلکه فقط یک فکر بوده که به شکل تصویری ارائه شده است.