خانمی خواب دیده بودند که دختر شش ماههشان مانند یک دختربچهی دو ساله شده بود. لباسی تنش نبود و فقط یک ساعت مچی به دستش بود. میخواهیم این خواب را تحلیل کنیم.
این کودک شش ماهه در بیداری نمیتواند شیرخشک بخورد. حتی گرانترین شیرخشکها هم به مزاجش سازگار نیست. به شیر مادر هم آلرژی دارد و فقط در یک صورت میتواند از آن تغذیه کند: در صورتی که مادرش رژیم بسیار سخت و خاصی را بگیرد که هزینهی بسیار بالایی دارد و در این شش ماه، هم سلامتی مادر را تحت تأثیر قرار داده و هم تمام درآمدشان را صرف این رژیم کردهاند و در تنگنای مالی قرار گرفتهاند.
این که در خواب دیدهاند کودکشان دو ساله شده است، به خاطر این است که این آرزو در ذهنشان بوده که ای کاش فرزندم هر چه زودتر دو ساله شود تا او را از شیر بگیرم. به همین خاطر، کودک شش ماههشان را به شکل کودک دو ساله دیدند.
برهنه بودن فرزند او هم نماد آزاد و رها بودن بچه است. یعنی این فکر در ذهنشان بوده که ای کاش بچهام از این سختی آزاد و رها شود و این آزادی و رهایی را به شکل برهنه بودن دیدهاند.
آن ساعت مچی هم برای ایشان حس تجمل را تداعی کرد یعنی این خواستهی مادر است که ای کاش آن قدر پول میداشتم تا برای فرزندم لباسهای شیک و وسایل تجملاتی بخرم و این را به شکل ساعت مچی در دست فرزندشان دیدهاند.
پس میبینیم همانطور که ممکن است افکاری در بیداری به ذهنمان خطور کند، همان افکار میتوانند به شکل تصویری و نمادین در رویا ظاهر شوند.
مثلاً این افکار در ذهن خانم بوده است که ای کاش بچهام دو ساله بود یا ای کاش بچهام زودتر راحت شود یا ای کاش پول خرید پوشاک شیک و باکلاس را داشتم. تمام این افکار را در رویا به شکل تصویری و نمادین مشاهده کردهاند.
اگر دوست دارید اطلاعات جامع و معتبری درباره ی رویاها کسب کنید، به شما کتابچه پشت صحنه رویاها را پیشنهاد می کنیم.