دیگه مستقل شدن خخ منظورم اینه باهم بازی میکنن زیاد کاری ندارن بمن جز غذا دادن.یکی ۳ سالش یکی ۴ سالش.کوچیکرو تازه از شیشه گرفتم یعنی مرگم بود شب ده بار پا میشدم چنروزه امیکرون گرفتم اصابم خورد شدم کلا شیشرو انداختم بیرون راحت شدم.دسشوییشم میگه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وای راس میگی؟من سه تا دارم.دو تاش زیر پنج سالن.و بزرگه هفت ساله باز کم می یارم.سومی خدا خواسته بود ن ...
بله خواست خدا بود
مگه میشه نگه ندارم؟
گاهی وقتا ، باید یه نقطه بذاری باز شروع کنی ، باز بخندی ، باز بجنگی ؛؛ باز بیفتی و محکمتر پاشی ، گاهی باید یه لبخند خوشگل به همه تلخیا بزنی و بگی ممنون که یادم دادین ، " به خودم تکیه کنم ... "
اوضاع مالیتون خوبه؟؟،توروخدا به بچه ها حداقل برس گناه دارن. به تغذیه شون برس وخوابشون. به شوهرت بگو ...
از نظر تغذیه فقط به بچه ها میرسم . دیگه هیچی
همسرمم کمک میکنه
ولی از نظر خودم خوب نیستیم
پدر مادر کاملی نیستیم
گاهی وقتا ، باید یه نقطه بذاری باز شروع کنی ، باز بخندی ، باز بجنگی ؛؛ باز بیفتی و محکمتر پاشی ، گاهی باید یه لبخند خوشگل به همه تلخیا بزنی و بگی ممنون که یادم دادین ، " به خودم تکیه کنم ... "
برای منم سومی خداخواسته بود..بله بچه شیرینه.خیلی هم برکت دارن اینجور بچه ها و شیرینن..ولی آدم کمک ند ...
اولی دختر دومی پسر سومی فعلا نرفتم سونو
یک ماه دیگه میرم
شما چطور؟
گاهی وقتا ، باید یه نقطه بذاری باز شروع کنی ، باز بخندی ، باز بجنگی ؛؛ باز بیفتی و محکمتر پاشی ، گاهی باید یه لبخند خوشگل به همه تلخیا بزنی و بگی ممنون که یادم دادین ، " به خودم تکیه کنم ... "
گاهی وقتا ، باید یه نقطه بذاری باز شروع کنی ، باز بخندی ، باز بجنگی ؛؛ باز بیفتی و محکمتر پاشی ، گاهی باید یه لبخند خوشگل به همه تلخیا بزنی و بگی ممنون که یادم دادین ، " به خودم تکیه کنم ... "