بعضی اوقات فک میکنم عذاب دیدن با اینکه احساساتت و از بین میبره ولی به جاش فولاد اب دیده ات میکنه
ما تو خونه خیلی مشکل داشتیم پدر و مادرم اصلا باهم خوب نبودن جقد اسیب دیدیم چقد کمبود اعتماد بنفس و محبت داشتم بابام پسر میخواست ما دختر بودیم و مایه ی ننگ چقد اختلافاشون ریشه کرد تو جون وبچگی ما....
فک کردم اگه ازدواج کنم بهتر میشه ولی همه چی بد تر شد از چاله افتادم تو چاه...
قرار نیس زندگی روی خوشش و نشون ما بده...