من تو فقر زندگی کردم با پدری که خیانت میکرد و پولش خرج زنای خراب میشد
با شدیدا هم اهل محدود کردن بود، هم پدرم هم مادر و بردارهام،یعنی زهرم شد جوونی،تو دانشگاه تا عاشق شدم طرف ولم کرد و جلو همه گفت تو در حد من نیستی،اینقدر صدمه دیدم که نگو،ولی همسرم واقعا از نظر دست و دلبازی و روشنفکر و بها دادن برای پیشرفت خوبه،ولی بعضی وقتا زبون تلخی داره،هرچند بازم اینقدر شعور داره که حتی یکبار هم بحث خانواده مو پیش نکشیده هیچوقت