سلام خوبین
نای نوشتن ندارم سعی میکنم مهم نباشه اما ته قلبم ی زخم
اشکام میان هربار هم میگم مهم نیس
الان دیگه مث قبل دوسش ندارم
اما خب بازم نمیشه بی هیچ باشه
چن سال پیش ک اومده بودم اینجا یادم ی کاربری گفت تو دلم کشتم دیگه وجود نداره بخاطر بچم هستم
گفتم چطوری تونستی مگه میشه ؟؟گفت اینقدر دیت شدم ک اینجورشد
از حرفش ۳ سال میگذره و منم اینجوری شدم
سخته خیلی اما ن راه پس دارم ن پیش
نیاین بگین برو چرا داری عذاب میکشی و فلان بخاطر یچیزایی نمیشه