اینجا همه از مادرشوهرشون گله میکنن ولی من میخوام ازش تعریف کنم خوبیاشو بگم
من سرما خوردم بدجور اون روز فقط بهم شیر داغ کرد بهم داد خوردم یا دیشب مهمون داشتم کل ظرفامو شست مثلا به نوه هاش که تنقلات میگیره برا منم همونقد میگیره میاره کافیه کنارش بگم مامان فلان چادرت چقد خوشگله تا اونو بهم نده دس بردار نیس صبحونه درس میکنه از پایین منو صدا میکنه میگه تا نیای بهم نمیچسبه سرما خوردنی میخواستم سوپ بگیرم از بیرون حال نداشتم خودم بپزم خودش گف مگه من میزارم از بیرون بگیری خودم برات درس میکنم راستی خودشم اون بالاس ما پایینیم کلا هوامو داره منم در قبالش مریض شدنی کاراشو انجام میدم براش غذا میبرم