احساس عذاب وجدان دارم میگم گناه داره بعد این همه سال یه بار رفته مسافرت البته اصلا غر نزدما اما مثل همیشه آویزونش نشدم
هم ازش ناراحتم
هم نمیخوام ناراحتش کنم
خیلی دلم میخواست بهم پیام عاشقونه بده اما اوج احساساتش یه فدات گفتنه😔
شوهر من منو بزاره خونه بابام پاشه با دوستای مجردش بره سفر تازه معلوم نیس چه غلطی کردن تو سفر بعد بیام برم استقبالش به هفت تیکه مساوی تقسیمش میکنم خیلیم جدیم 😑
خب چیکار کنم که بفهمه من خیلی ناراحتم
نمیخوام اذیتش کنم مرد خوبیه اما واقعا این حرکتش واسم دردناک بود
الان کوتاه بیای عادت میکنه فردا ک خستگیش در رفت خیلی جدی بشین باهاش صحبت ک بگو اینبار رفتی خوش گزشت تمام ولی اگه دفعه بعد خاستی منو طلاق بده بعد برو مجردی با دوستتات عشقو حال کن چون من نمیتونم این رفتار تحمل کنم دلت مسافرت میخاد خودم پایتم دلت عشفو حال هر چیزی خودم پایتم پس لطفان دیگه مسافرت با رفیقاتو دورشو خط بکش تمام
نه استقبال چی مجردی رفته سفر بری بگی خسته نباشی عشقم ک مارو ول کردی تنهایی رفتی عشقو حال؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
