این طوری با خیانت روبه رو بشم یک دوستی دارم خیلی وقته با هم دوستیم یک بابا داشت دسته گل مرد با معرفت دوستم ازدواج کرد و خب ما با هم رابطه هامون و ادامه دادیم و رفت و آمد خانوادگی مون ادامه داشت باباش یک مشکلی براش پیش اومد چند روز تو بیمارستان بود و من برای بودن پیش دوستم رفت و آمدم بیشتر شد متاسفانه پدرش فوت کرد خدا رحمتش کنه واقعا حیف این مرد بره زیر خاک. و خب گذشت تا هفته پدر دوستم من رفتم خونشون عروسشون اومد پیشم من تسلیت گفتم و پیش دوستم نشستم دوستم حالش بد شد من و شوهرش و عروسشون که به زور اومد بردیمش بیمارستان اونجا متوجه نگاه های عروس دوستم و شوهرش شدم ولی پیش خودم فکر کردم حساس شدم عروسشون گوشیش و آورد پیشم که یک چیزی توی واتس آپ نشونم بده همین طور که داشت میگشت من متوجه شدم که با شوهر دوستم پیام رد و بدل کردند و بعد که گوشیش و گرفتم به شوهر دوستم برای دارو زنگ بزنم دیدم شمارش و عشقم سیو کرده