زندگیمو داشتم میگذرونم ازادیمو داشتم که رفیق ناباب اومد زندگیمو خراب کرد منو برد ت دنیای مجازی چندبار اشتباه کردم که دیگه مامانم بم اعتماد ندارع حتی تا مغازه هم نمیتونم برم بیرون عقده ای شدم و همش دارم حسرت میخورم همه رفیقام الان با رفیقاشون خوش میگذرونن من موندم تو خونه و فقط حسرت میخورم خیلی محدود شدم شب و روز با قرص خواب و سیگار میگذرونم امشب دیگه به آخر خط رسیدم میخوام خودمو بکشم خیلی تحت فشارم براهیچ کی مهم نیستم بچه طلاقیم خیلی ت زندگیم شکست خوردم دوتا ناپدری داشتم از کوچیکی منو میزدن مامانم س بار ازدواج کرد و طلاق گرفت همه زندگی تمیزی آشپزی بچه داری درس افتاده گردن مامانم ی زن عصبی و افسرده شده من ۱۶سالمه رشتم تجربیه دوس دارم منم تفریح کنم همش ت خونه تنهام و کسی نمیبرتم تفریح خودمم نمیتونم برم هیچ کی محبت نمیکنه ب فکرم نیس واقعا بریدم خودمو میکشم
خب خودکشی کن
مادرت اجازه میده سیگار بکشی؟؟
بهترین کار اینه ب معلم یا مشاو مدرستون بگی با مادرت حرف بزنه
بعدشم میگذره این روزا
تو انقد ازادی داری ک سیگار میکشی فازتو درک نمیکنم
ولی چقدر زندگیت منه حاجی
صبر کن خودکشی نکن😐
فکر میکنم همزادمو پیدا کردم
سعی کن اعتمادش شو جلب کنی
این روزام میگذره تحمل کن....و فقط تلاش کن....تا یه روزی اینقدر پیشرفت کنی که همه بهت افتخار کنن....
اوک
عجیبه که مادرتون شما رو زندانی کرده ولی اجازه ی سیگار کشیدن و قرص خواب خوردن رو بهتون میده ، این چه زندان بانیه
شما خودکشی نمی کنید فقط الان تو دوره ی حساسی هستید . بنظرم بازم از اون قرص خواب ها بخورید و همین الان بخوابید.
باز میشه این در
صبح میشه این شب
صبر داشته باش...
قرص خواب دیگه نخور همش عوارض اونه
زندگی اینقده سخته که این چیزاکه مامانت نمیزاره بری بیرون و فلان و...زنگ تفریح محسوب میشه
خودتو کنترل کن اعتماد خانوادتم بدست میاری رفته رفته
