پدر و مادرم یه شهر دیگه هستن شوهرم چند باری گفته بدون خبر نیان..الان سه ماهه ندیدمشون سر یه دعوایی (شوهرم دعواییِ و دنبال بهانه)
الان مامانم زنگ زد گفت تو راهیم داریم میاییم ببینمتون... با هزار جور خجالت و ترس و ... بهش گفتم اول برو خونه خواهرم تا من به شوهرم بگم فردا بیایید اینجا ولی خیلی خجالت کشیدم..😓🫤