2777
2789
عنوان

متاهلایی که بیش از ده سال از زندگیشون گذشته بیان راهنمایی

| مشاهده متن کامل بحث + 1404 بازدید | 81 پست

شاید شما از وقتی بچه اومده توجهت به اون و خودت کمتر شده برای همین بهانه گیر شده و اینجوری خودش رو تخلیه میکنه اتفاقا الکی هم که شده یه مدت بگو دنبال شغلم، یه سری کتاب بگیر بگو میخوام ادامه بدم وقتت رو تو خونه فقط برای بچه نذار کتاب بخون به خودت برس نه برای اون برای دل خودت نرمش کن برقص بدون توجه به اون قطعا خودش میاد طرفت

مرا هزار امید است و هر هزار تویی...
بله درست میگید به نظرم گرمای هر خونه از محبت خانوم خونس ولی من ایکاش این مهارتو داشتم

کتاب مهارت های زندگی زناشویی اثر متیو مک کی رو حتما بخون، اگه تونستی یک دوره ی مهارت های زندگی هم شرکت کن، موفق باشید عزیرم

لبخند بزن، انار لب های تو را دانه کنم...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از اول من طلاهامو بهش دادم که سه دنگ خونرو به نامم بزنه ولی اینکارو نکرد واینکه هروقت بامن دعواش میش ...

چ بی انصافه، ینی چی از خونه بگه برو بیرون، بگو زندگیمه، مگه فقط مال توعه 

عزیزم قوی باش، نزار بهت زور بگه، ولی زندگیتو حفظ کن،

منم یازده ساله مزدوج شدم، شروعمون مثل شما بود، بعد از تولد بچه هام یه دوره زندگیمون وارد بحران شد اما خدا رو شکر جمعش کردیم... از لحاظ مالی هم اوج گرفتیم، بعدش ورشکستگی و سقوط الان هم کم کم داریم به روزهای خوب برمیگردیم....از لحاظ عاطفی هم طبیعتاً تحت تاثیر جو موجود کش و قوس داشتیم... اما تهش چون به همدیگه اعتماد داشتیم و همدیگه رو دوست داشتیم کنار هم مشکلاتمون رو حل کردیم و همچنان هم نگاهمون رو به جلوست... مهمترین اصل اینه که باهم صادق باشید به جای تلنبار کردن حرفاتون تو دلتون و سپس تبدیل اونا به تیکه و کنایه، با آرامش باهم دیگه حرف بزنید و دنبال راهکار مناسب باشید.

وزن سابق ۴۵, وزن فعلی ۵۰, وزن هدف تا عید ۵۵💪💪💪
والله من چندتا برداشت کردم از این حرفای شما یک اینکه احتمال میدم افسردگی بعد زایمان گرفتی نگرفته ب ...

چرا توقع نداشته باشه حدود ۱۲سال عمرشو گذاشته خب.

شاید ما جای دیگر مرده ایم و اینجا جهنم ماست

من حس میکنم با هم دیگه بحث زیاد میکنید و محبت شما کمه و به تظرم جواب گویی میکنی ازت سرد شده  سعی کن  بهش بیشتر محبت کلامی داشته باشی و هر چی میگه یه مدت اصلا جواب نده  همون موقع 

ان شالله  سال ۱۴۰۲ شکوفایی تمام خواسته هام🙏🏻
منم سیزده ساله ازدواج کردم  اتفاقا بعداز ده سال انگار آدم وابسته تر میشه بیشتر همو میفهمه  ...

تو زندگی ما هم لجبازیا و بهونه های الکی کم شده البته بیشتر گذشت از طرف منه...یازده ساله کنار همیم دیگه. نمیگم گل و بلبلیم ولی راضیم

دخترای قشنگم دوستتون دارم... هر چی آرزوی خوبه مال شماها🥰🥰 دوستان برای آرامش و سلامتی مادر عزیزم صلوات بفرستین. مادرم خیلی سختی کشیده💔💔 

عزیزم ایراد از شما نیست زود رنج نیستی هر کس دیگه ای هم بود بعد ازینهمه تلاش برای زندگی بهش میگفتن از خونه برو کاری میکرد که مرغای آسمون بحال اونطرف گریه کنن والا شما تا الانشم خیلی خانومی کردی 

در مورد ملال زندگی مشترک بعد از یک دهه هم پیج دکتر چاووشی هم پاوکست انسانک رو پیشنهاد میکنم بشنوی

چ بی انصافه، ینی چی از خونه بگه برو بیرون، بگو زندگیمه، مگه فقط مال توعه  عزیزم قوی باش، نزار ...

اون فکر میکنه چون درآمد از خودش بوده فقط اموالش برای خودشه البته منم همچین به مال دنیا چشم ندوختم .ناراحتیم ازینه این که اینهمه درس خونده چرا متوجه نمیشه که زن برده نیست چون فقط یه برده چیزی بهش تعلق نمیگیره حتی اگه کارگر خونش هم بودم باید سهمی میداشتم

شاید داشته باشم البته من خیلی با توکل به خدا خودمو آروم میکنم .


اگه می خوای رابطه ات رو ترمیم کنی باید فراموش کردن رو یاد بگیری. گذشت نداشتن آتیش زیر خاکستر رابطه اس. یه شب چای دم کن بچه رو بخوابون باهاش بشین صحبت کن. اگه الان نتونی درستش کنی یک سال دیگه رفتارهایی تو بچه ات می بینی که حاصل همین تنش هاست. اون موقع دیگه هیچ جوری نمی تونی باهاش کنار بیای و فراموش کنی. 

حرف هات رو بگو خواسته هاش رو گوش کن. یک کم به زندگی ات نظم بیشتری بده اوایل برای اقدام به ترمیم رابطه بچه رو زودتر بخوابون تایمی که می دونی از سر کار میاد خوابش کن خونه رو مرتب کن به خودت بیشتر برس رابطه جن.سی رو بیشتر کن کنایه هاش رو به شوخی بگیر وقتی کمی قدم برداشت و آروم تر شد این از خودگذشتی ها رو کمتر کن ذره ذره تا تبدیل به وظیفه نشه.

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز