سلام
روزتون به خیر
من 25 سالمه متاهلم، و پسرم 5 سالشه
19 سالگی ازدواج کردم، علت ازدواجم بیشتر ب خاطر فرار از شرایط خونه بود
تو اون سن خیلی مذهبی و بسته فکر میکردم، شرایط خانواده هم اضطراب بود
تو این چند سال زندگی من عشقی ندیدم
بی توجهی و بی توجهی
حتی نمی تونیم یه صحبت صمیمی و از ته دل داشته باشیم
اوقاتمون کنار هم نیست
تفریحی نیست، ایشون فقط میرن سر کار میان خونه ب کاراشون میرسن و میخابن، اصلا ازم نمی پرسه من حالم چطوره من کیم من چیم حتی نمی خواد شناختی از من پیدا کنه
تصمیم به جدایی دارم
راهنمایی کنید
کسایی که جدا شدن