سلام دوستان
داستان زندگیم اینجوریه که گاهی واقعا از شوهرم خسته میشم،پای همه چیزش موندم تا امروز دوسال گذشته اما ظاهرا این سختی ها قرار نیست تموم بشه،همسرمن روزی که امد خاستگاریم گفت فوق دیپلم داره ودرامدش کم تر ۲۵ملیون نیست اما من ملاکم درامد نبود وفقط صداقت وخوبی با یه درامد که زندگی را بشه ساخت مدنظر داشتم در واقع نه که به حقوق بخور نمیر قانع باشم اما میگفتم باهم زندگی را میسازیم وبه همه چیز میرسیم.بعد توی نامزدی فهمیدم همسرم دیپلمه وجواب رد دادم اما همسرم خیلی خاستگار سمجی بود وبا کلی رفت وامد وعذر خواهی بخشیدمش ورابطه را ادامه دادم بهم همان موقع تو نامزدی فهمیدم درامد انچنانی نداره ودراندش میره برای قسط وکرایه مغازه و...اما سخت نگرفتم.بهم گفته بود نامزده ولی شب عقدمون فهمیدم قبلا عقد کرده وبرای جلوگیری از اشوب وتحقیقات خودم به خانواده چیزی نگفتم وعقد کردیم چون توی نامزدی با روشدن دروغاش به شدت خانواده اذیت شده بودن وتازه جو اروم شده بود ومن نمی خواستم خانوادم اذیت بشن که اشتباه کردم.راستی اینم بگم که همسرم سربازی نرفته بود وایقدری التماس کرد وادم فرستاد که باهام حرف بزنن منم قبول کردم سربازیشو به جان بخرم وبکذریم از دوسال زجری که توی خدمتش کشیدم.بعد عروسی توی پیاماش که گشتم فهمیدم قبلا با کسی رابطه ج ن سی داشته وبعد فهمیدنمم خودش اعتراف کرد وگفت اشتباه کرده و...وتصمیم گرفتم جدا بشم اما بازهم بحث خانواده ووابستگی که بهش پیدا کرده بودم،چند جلسه مشاوره رفتم ونتیجه ادامه زندگی شد.
بعد توجه مشکل ن ع وظ وبارداری همسرم شدیم ودکتر گفته همسرم اسپرماش ضعیفه اینم بگم که مشکل نعوظ را از اول جونی داشته اما به من چیزی نگفت.وحتی قرص افسردگی استفاده میکرده
وحتی زگیل تناسلی هم داره وحدس میزنم از رابطه اشتباهی که درگذشته داشته اینو گرفته ومن همش باید برم دکتر ودکتر گفته اگر واکسن بزنم تا یکسال نباید حامله بشم.
البته اینم بگم توی زندگی فهمیدم پسر خوبیه،چشم پاکه وواقعا از گذشتش ناراحته وعبرت گرفته،برای کارش وارامش من تلاش میکنه،تمام سعیشو همیشه میکنه خوشحال نگهم دارم و...
راستی خانوادش روزای خاستگاری گفتن ازمون حمایت میکنن اما حمایتی ندیدیم بجز ۳۰ ملیونی که مادرش برای خرید خانه بهمون داد که خانواده من دو برابرشو داد بهمون ومن همه طلاهامو فروختم وحتی تازگی هم ۳۰ ملیون دیگه خانوادم میخوان بهم بدن که مجبورم بدم بدهی های همسرم،حتی هشت ملیونی هم که گیرم امد ومیخواستم برای خودم یع تیکه طلا بخرم را باید بدم پول دوا ودرمان وخرید وسایلای خانه ،برای خودم حتی یه لباس هم دریغ کردم بخاطر شرایط همسرم وواقعا خستم...