فعلا دانش آموز هستم و دارم تلاش میکنم برای درسو زندگیم و همینطور درحال تحقیق برای رشته ای که سال دیگه قراره انتخابش کنم و خییییییلی مسائل دیگه که مربوط به درس و شغل آیندمه....
ولی یه چیز دیگه ام هست که واقعا نمیتونم بگم خیلی دیگه مثبته هجدهه😁
من الان دوره خنثی زندگیمم بفکر اینکه طلامو بخرم.... نذرمو ادا کنم خونه تکونی
من الان ۱۷ سالمه و فعلا توی فکر گرفتن دیپلم دانشگاه مشغول به کار شدن گرفتن چند تا مدرک ثروتمند شدن 😄😄
توی فکر عشقمم هستم تو فکر قر و فر اومدن و خوش گذرونی لباسای رنگی رنگی🥰
اخرای حاملگیمه،هنوز بلاتکلیفم برای انتخاب اسم بچه ها و بیمارستان
از اینکه بعد زایمان آیا میتونم به بچه هام خوب رسیدگی کنم یا نه خیلی فکرم درگیره،چون دوقلوان.
۲۵سالمه
دارم مستقل میشم به گذشته فکر نمی کنم و در حال ساختن یه آینده ی موفق برای خودم هستم و تازگی ها خنده هام از ته دلم شده نه به خاطر غم هام
عین یه برگم که به یه درخت تنومند وصله .فکر ایندم و شغلم .دوست دارم دیرازدواج کنم اما دوستام اکثرا تو رابطن چندوقت یواشکی فکر میکنم منم دوست دارم کسی رو داشته باشم هر چند بنظرم الان وقتش نیست
خیلی خوشحالم برات زبان خیلی کمک کنندس تو همه چی و از واجباته راستش من نتونم هنوز هزینه اش رو جور کنم تا برم کلاس زبان و .....رابطه احساسی رو هم با عحله تصمیم نگیر اروم پیش برو و اگر واقعا فرد خوبیه و خوبه برات بهش بگو
منم خیلی دوس دارم برم ولی برای اولش کلی پول و هزینه میخواد
من بعد یه سری اتفاق ها و شکست ها(تحصیلی و.مادی.)دیگه اون آدم سابق نشدم هرکاری میکنم همون شرایط رو نمیتونم ایجاد کنم کسی که فقط طول شبانه روز ۴ساعت می‌خوابید الان ده ساعت هم می‌خوابه ولی خستس چقدر این پستت خوب بود نیاز داشتم که خالی شم از دردم
