من بعد سه سال یهو گفت بیو تموم کنیم همه چیو،دیگه زن نمیخوام،وقتی گفتم رویا بافی های من چی گفتش زمان همه چیو حل میکنه و....،شب و روزم شده اشک ریختن کجا برم که خاطراتش نباشه؟؟؟
مثلا میرم بیرون یهو تو مسیر اشکام سرازیر میشه،امشب بهم پیام داد باهام بهتر شده بود ولی دیگه ترسیدم