من چند ماه پیش پست گذاشته بودم در حال آشنایی با یه نفر هستم. الان چندماه می گذره و رابطه ما از طرف ایشون بدون هیج دلیلی خیلی کم شد و من نمیخواستم اصلن خودم رو دختر وابسته ای نشون بدم، سعی کردم من هم کم رنگ بشم و برای خودم وقت بذارم.
تو این چند وقت خیلی زبان خوندم، مهارت های مرتبط با کارم رو بیشتر کردم، تو یه شرکت تو هلند کار پیدا کردم و سعی کردم غصه نبودن این آدم رو نخورم. یکی دوبار تو این مدت به من گفت میخواد بیرون با هم قرار بذاریم، که من به بهانه کار نرفتم.
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
تو لین مدت هم هر از گاهی بود و پیام میداد اما نه همیشه، منم سعی میکردم ارتباط رو قطع نکنم اما پیگیر هم نباشم زیاد. تا اینکه کارهای رفتنم درست شد و ایشون وقتی فهمیدن بیشتر پیگیر شدن که بریم صحبت کنیم.
تو این مدت که با هم بودیم همیشه فقط با هم صحبت میکردیم و من فکر میکردم در حال آشنایی هستیم. اما بعد از این چتد ماه دیدم ایشون اصلا نمیاد به من بگه ازت خوشم میاد یا درمورد آینده دوتامون صحبت کنه، همیشه درمورد کارهاش و تصمیم هاش با من حرف میزد و راهنمایی میخواست.
این دفعه که قرار شد بریم بیرو گفتم خوب الان میدونه من میرم خیلی جدی تر حتما صحبت میکنه، اما شاید باورتون نشه انگار اومده بود که اگر یه وقت خواست بره من بتونم کمکش کنم! خیلی ناراحت شدم احساس کردم فقط برای سو استفاده کردن کنارم هست و بهم نزدیک میشه.
حتی قبلا گفته بودم دوست دختر قبلی رو هنوز باهاش در ارتباط هست تو اینستاگرام دیگه آنفالو کرده بود و خیلی از کارهایی که من بهش گفته بودم رو انجام داده بود. فکر میکردم برای من ارزش قائل هست. این رو بگم ما هر دو نزدیک به ۳۰ سالمون هست کم سن و سال نیستیم، کار میکنیم چندین ساله مستقلیم.
و من الان که نزدیک رفتن هستم بیشتر احساس میکنم دوست دارم کنارم باشه، ازم پشتیبانی کنه، اما ترجیح میدم اگر واقعا هدفی نداره کنارش بذارم چون به شدت ذهنم درگیرش هست و بهش فکر میکنم.
و اینکه چون اون هیچ وقت حرف از دوست داشتن نزده نمیخوام من برم باهاش جدی صحبت کنم که تکلیفم روشن بشه، برای همین ازتون کمک میخوام که بتونم از ذهنم بیرونش کنم و خودش متوجه بشه که من تمایلی ندارم باهاش صحبت کنم تا وقتی که نیاد جدی صحبت کنه، اما نمیخوام هم برای همیشه تردش کنم.