مادرشوهر رو مخم زنگ زده به شوهرم که میخام بیام برا زایمان که زنت تنها نباشه منم به شوهرم گفتم من با مادرت راحت نیستم مادر خودمم پیشم هست بعدم مادر تو بیاد باید برا اونم غذا درست کنه مادر بدبختم مگه میتونه هم برا من جدا برا شماها جدا غذا بپزه؟ و اینکه شوهرم گفت ولم کن اصن نمیاد من واقعا عصبی شدم از وقتی بهم گفته همش بغض کردم بهش گفته بودم نیاد ولی دیگه بمنم نگفته به شوهرم گفته میخام فردا بهش زنگ بزنم بگم تا چهل روزم نشده نیاد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.