2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

این سوتی یکی دوستم هست که دخترواقعا خوب ودرس خون بود وترم آخر دانشگاهش ازدواج میکنه وتا بحال باهیچ پسری نه دوست بوده نه هیچ چیز دیگه فقط درس میخونده وهمین .وقتی عقد بوده برا اولین بار شوهرش یه روز میاد کنارش میشینه وبغلش میکنه اونم خجالت میکشه دستش یهو میخوره به شلوار شوهرش که جلوش باد کرده بوده وکمی به طرف جیب اومده بوده ازشوهرش میپرسه این چیه اونم بهش میگه تو فکر میکنی چی باشه اونم میگه خودکاره میگه نه واقعا فکر میکرده خودکاره بعدش دیگه شوهرش در میاره که خودکارش روببینه این موضوع مال بیست سال قبله

این داستان مال دوره ایه که با یکی بودم که الان دیگه تو زندگیم نیست

ما یه مدت خیلی کم بیرون‌میرفتیم.بعد یه مدت طولانی اومدیم بریم بیرون.من خیلی خوشتیپ کرده بودم.یه کفش پاشنه داره جلو باز از اینا که یه بند نازک داره دور پا پوشیدم.پاشنش نازک نبود.بعد رفتیم توی یه کافه که طبقه بالا رفتنی پله هاش پیچ پیچی بود.موقع برگشت اومد دستمو گرف از پله بیایم پایین.دقیقا سر پله سوم دستمو ول کرد گف نیوفتی.تا‌گف نیوفتی من پاشنم به پله گیر کرد زرتی خوردم زمین.یه لنگه پاشنه داش.یه لنگه پاشنش کنده شده بود.ناخن پامم کنده شد.همه برگشتن نگامون کردن.من انقدر بغضم گرفته بود که حد نداشت.میخواستم همون جا سرمو بزارم بمیرم.دقیقا هم اون روز تنها روزی بود که ماشین نیاورده بود.من لنگان لنگان اومدم از اونجا بیرون.شیش ساعت کنار خیابون با اون‌وضع وایسادم تا اسنپ بیاد بریم‌ماشین برداریم که بعد بریم کفش بخریم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز